لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

90/11/26
9:7 ص

 

این بار پس از بلوکه شدن پول میلیون ها نفر متقاضی حج عمره در بانک ها برای اعزام های سه تا ده ساله به حج، ثبت نام اعزام بدون نوبت زوج های جوان شروع شده است؛ کم کم شک من به این که بحث حج مردم وسیله ی کسب درآمد برخی سازمان ها و بانک ها شده است به یقین تبدیل می شود و گویی اشتهای این دوستان در خصوص جذب پول مردم سیری ناپذیر است.
از سویی پول های مردم را برای ثبت نام حج عمره می گیرند  و بعد از چند ماه تازه قرعه کشی می کنند و بازهم بعد از چند ماه نتیجه ی قرعه کشی را اعلام می کنند و همه ی اینها را نیز با چند بار امروز و فردا انجام می دهند و بعد هم نوبت های چند ساله به مردم می دهند و در حالی که سود سپرده های بانکی 20% اعلام شده است، به سپرده های فوق بلند مدت مردم 6% سود می دهند و از سویی هم مدام ثبت نام های بدون نوبت برای زوج های جوان و دوستان و آشنایان و به اسم هدیه و جایزه و امتیاز انجام می دهند تا هم کسب درآمد بیشتری انجام دهند  و هم پول بیشتری را از مردم بگیرند و هم تا طولانی ترین زمان ممکن، پول های مردم را در حساب های خود نگاه دارند.
نمی دانم چرا مسئولان بلندپایه وارد این عرصه نمی شود و مردم را از این بیداد و حکومت را از این بدنامی نمی رهاند؟!
در کنار وظایف مسئولان و دست اندرکاران حج، به نظر می رسد استحباب حج عمره در زمانی که ثبت نام و رفت و آمد و اقامت در عربستان، موجب تحقیر مؤمنان و ایجاد درآمد برای کشور متخاصم عربستان است واقعاً زیر سوال باشد و به نظر می رسد فقها و علما در این رابطه می توانند کمک شایانی به مردم بنمایند و دیگر این که ما مردم نیز بهتر است به عبادات دیگری مانند انفاق و کمک به اقوام و خویشان و گرفتاران بیش از این روی آوردیم چرا که کمک به مومنان گرفتار، به خصوص اگر موجب حفظ حرمت و آبروی شان گردد واقعاً با هیچ مستحبی قابل مقایسه به نظر نمی رسد. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

بانک ، حج ،

شبکه اجتماعی
  

90/11/26
12:23 ص

من به عنوان یک کارمند، روزانه شاهد مواجهه تعداد زیادی ارباب رجوع با کارمندان هستم و با توجه به نوع شغلم به ادارات مختلف، کلانتری ها و دادگاه ها می روم و در این مراجعات بیش از هرچیزی نوع برخورد کارمندان نظر مرا جلب می کند.
باور کنید بعضی وقتها که با برخورد زشت و طلبکارانه ی برخی کارمندان با مردم مواجه می شوم واقعاً آرزو می کنم می توانستم مردم را از دست آن کارمندان نجات دهم و اگر چنین توانی داشتم حتی یک لحظه هم به این که نان کسی را آجر می کنم نمی اندیشیدم.
فارغ از این که برخی ارباب رجوع ها واقعاً در مراجعات خود به ادارات، بداخلاق و حتی غیرمنطقی هستند، این کارمندان هستند که در مرحله ی اول باید با صبر و حوصله با دادن اطمینان از دقت و سلامت در کارخود، آرامش را به ارباب رجوع هدیه کنند و یقیناً در اینصورت ارباب رجوع نیز توقع خود را تعدیل و نسبت به پاسخ قانونی حتی غیر مساعد، منطقی برخورد می کند.
اگر چه هم اکنون کمیته های طرح تکریم ارباب رجوع در تمام ادارات تشکیل شده اند، اما عملکرد این کمیته ها متأسفانه در غالب موارد به مستندسازی و تهیه ی صورت جلسات صوری خلاصه می شود و بازهم متأسفانه این عدم برخورد با کارمندان ناسازگار و بداخلاق، نه تنها موجب رنجش مردم می گردد، بلکه یک علامت تلخ به ارباب رجوع صادر می کند تا بداند که در این اداره برخورد خوب در یک فرایند عادی میسر نیست و به این شکل مردم را بعضاً از روی ناچاری و بعضاً از روی طمع به فعالیتهای غیر قانونی و غیر اخلاقی در مواجهه با این کارمندان سوق می دهند؛ این بیماری بعضاً آن قدر در برخی ادارات گلوگاهی رایج می شود که ارباب رجوع های گرفتار و یا افراد متخلف در یافتن مصداق های خود برای بکارگیری از پول و پارتی دچار اشتباه می شوند و حتی انسانهای سالم را نیز وسوسه و بعضاً دچار همین بیماری ها می کنند.
به نظر حقیر اصلاح ادارات میسر نیست مگر زمانی که بحث تکریم ارباب رجوع از حالت صوری موجود به حالت علمی و واقعی ارتقا یابد و این مسئله مستلزم چند مسئله ی بسیار مهم است:
1- جمع آوری صحیح، محرمانه، دقیق و آسان نظرات مردم  در خصوص کارکرد کارمندان بسیار مهم است و نباید این کار به صورت سلیقه ای و صوری انجام شود. دقت نظر ممیزان و بازرسان در نحوه ی جمع آوری و نتایج و گزارش های مردمی بسیار بااهمیت به نظر می رسد تا اولین این اطلاعات به صورت سلیقه ای و کلی جمع آوری نشوند و ثانیاً نمونه ای جامع باشد از نظرات ارباب رجوعان راضی و ناراضی.
2- نحوه ی تحلیل و بررسی و تجمیع نظرات مردمی بسیار مهم است و اگر این داده ها به درستی تحلیل شود مشخص می شود که علت نارضایتی ها، ناقص بودن فرایند، کمبود امکانات و یا قصور کارمندان یا سایر عوامل پیش بینی نشده است و زمانی این مهم اتفاق می افتد که اولاً مورد قبلی یعنی جمع آوری به صورت علمی و جامع انجام شود و ثانیاً تحلیل به صورت علمی و منصفانه انجام شود و اگر اشتباهاً نقص فرایند یا امکانات به نام کارمندان نوشته شود که معمولاً نیز چنین است در واقع اشکالات مدیران در برنامه ریزی و تأمین منابع مستور می ماند.
3- انتخاب و انتصاب اعضای هیأت های نظارت و ممیزی، شاید بیش از موارد قبلی اهمیت داشته باشد، چرا که اگر انرژی  و منابع سازمان صرف جمع آوری و تحلیل داده ها شود ولی به خاطر ضعف در اراده، شخصیت یا اخلاق اداریِ اعضای کمیته های طرح تکریم ادارات، منتج به برخورد های تشویقی یا تنبیهی متناسب نشود، عملاً نه تنها موجب بهبود اوضاع نمی شود، بلکه مردم احساس استحمار می کنند، چرا که مردم، موارد را گزارش می دهند ولی اصلاحی انجام نمی شود و این یعنی بیماری سیستم بیش از حد مورد تصور بوده و عملاً تمام این جمع آوری نظرات از سوی مردم صرفاً یک نمایش محسوب می گردد.
4- نحوه ی ارزیابی های طرح تکریم در درون ادارات براساس نحوه ی ارزیابی ها و بازرسی ها از خارج سیستم ها برنامه ریزی می شود یعنی اگر ممیزان خارجی سازمان صرفا به مستندات توجه کنند، ممیزان داخلی نیز از طرف مدیر مأمور می شوند تا همان شاخصها را مدنظر قرار دهند نه این که وقت خود را صرف موارد مهم و اساسی مورد توجه مردم و ارباب رجوع قرار دهند.
5- بستن راه های فشار به کمیته های طرح تکریم بسیار مهم است چرا که اگر قرار باشد کارمندی مستحق برخورد باشد ولی به خاطر یک فشار از بالا دوباره به عمل خود ادامه دهد، عملاً موجب جسورتر شدن کارمندان متخلف و تضعیف کمیته های طرح تکریم می گردد و این مسئله تنها زمانی میسر می شود که اعضای کمیته های طرح تکریم یک استقلال و امنیت شغلی نسبی داشته باشند.
6- در سیستم هایی که برخورد بد با ارباب رجوع به یک روال عادی بدل شده است، ابتدا باید مسئولان و مدیران مورد تنبیه و یا تعویض قرار گیرند، چرا که این مدیران هستند که بایستی با تأمین منابع مورد نیاز و ایجاد انگیزه و فضای سالم اداری، تکریم ارباب رجوع را دنبال کنند. پس نه تنها فعالیت های مرتبط با تکریم ارباب رجوع باید از حالت صوری و مستندسازی خارج شود بلکه نوع برخورد با مدیران دستگاه هایی که در این خصوص ضعیف هستند باید مورد اهتمام خاص قرار گیرد، آخر چگونه می شود برخورد یک مدیر با ارباب رجوع بد باشد و از مجموعه اش توقع داشت که برخورد شایسته ای با مردم داشته باشند.
7- فرایندهای اشتباهی که برای یک کار ساده ی اداری مردم را با تعداد زیادی کارمند مواجه می کند باید اصلاح شوند چرا که این تعداد زیاد، خودش فسادزا بوده همچنین مستلزم صرف وقت زیادی از مردم می باشد، فرایندها باید طوری طراحی شوند که مردم حتی المقدور فقط برای شروع و پایان کار خود ناچار به حضور در ادارات گردند نه این که نامه ها را از این اتاق به آن اتاق ببرند در حالی که این کار با متصدیان اداری همان اداره قابل انجام است.
8- گسترش واقعی دولت الکترونیک می تواند گامی مناسب در جهت کاهش مواجه ی مردم با کارمندان و کاهش حضورشان در ادارات باشد که متأسفانه یا به کندی در ادارات انجام می شود و یا همچنان فعالیت ها به صورت دستی نیز باید انجام شوند و این خود نه تنها موجب بهبود نمی شود که موجب گرفتاری و اختلال بیشتری نیز می گردد و به همین لحاظ لازم است تا سیستم های دولت الکترونیک هرچه زودتر به حالت paperless برسند نه این که همان کارها هم به صورت الکترونیکی و هم به صورت دستی انجام گردد و این عمل نیز زمانی میسر می شود که تمام ادارات باهم این لینک را انجام دهند و حتی مکاتبات بین ادارات مختلف در فرایندهای مشترک نیز به صورت الکترونیک صورت گیرد.
وضعیت ادارات در هر جامعه نماینده و شاخصی از وضعیت کلی موجود در آن جامعه است، نوع برخورد ها و تعاملات رایج در ادارات نشان می دهد که جامعه ی ما چقدر نسبت به اصول، موازین، اخلاق و قانون پایبند است و به همین دلیل می طلبد که بیش از وضعیت موجود مورد توجه بلندپایگان ما در قوای سه گانه و وزارت خانه ها قرار گیرد و اگر چه بهبود نحوه ی مواجهه کارمندان و ارباب رجوع ها یک اصل غیر قابل انکار است، ولی نمی توان تأثیر ضعف های مدیریتی-انگیزشی، ضعف در قانون، ضعف در بازرسی ها و برخوردها، ضعف در طراحی و بهبود فرایندها، سطح پایین نرم افزارهای مورد استفاده و عدم تأمین امکانات مورد نیاز را نادیده انگاشت.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/11/24
10:39 ص

یکی از دوستان وبلاگ نویس بحثی را با عنوان "چرا زنها نمی توانند با چند مرد ازدواج کنند؟"  مطرح کرده که مرا ترغیب کرد تا در این باب و کمی هم در پاسخ به مطلب دوستمان مواردی را تقدیم نمایم:
اگر بحث چند همسره بودن و علت حلت آن برای مردان و حرمت آن برای زنان، به بحث کنترل شهوت و غرائز مردان مربوط می بود، از حجیت خارج می شد چرا که زنانی نیز وجود دارند که مانند ملکه ی فرانسه، به صراحت می گویند که شوهرشان برای شان کم است و وجود این مثال ها، یعنی نمی توان این دلیل را به عنوان اثبات صحت این احکام بر شمرد و  دیگر این که این ادعا که مردان آن قدر گرفتار شهوت هستند که خداوند آنها را با چند همسری ساکت می کند، نه تنها درست نیست بلکه توهین به تمام مردان و حتی بزرگانی است که چند همسر داشته و یا دارند.
بحث تبعات جنگ ها و حوادث ناشی از کار و این که تعداد تلفات مردان همواره بیش از زنان است و یا چند برابر آنها است، همچنین بیشتر بودن میانگین عمر زنان نسبت به مردان، می تواند تا حدی با چند همسری مردان رفع شود، ولی مسلماً دلیل صحت این احکام الهی، نمی توان صرف این مسئله باشد، چرا که با نگاهی به سیره ی حضرت رسول و حضرت امیر علیهما السلام می بینیم که هیچ جنگ و تلفاتی باعث نشد تا در زمان حیات همسران هم کفو عزیزشان (حضرت خدیجه و حضرت زهرا سلام الله علیهما) چند همسره شوند و این که با فرض افتادن بیماری همه گیری بین زنان و افزایش مرگ و میر در این جنس، حکمت این احکام زایل می شد!
و اما نظر حقیر در مورد این احکام الهی:
مردان باتوجه به غلبه ی عقل به احساس و قدرت مدیریت احساسات خود، این توان را دارند که به لحاظ عاطفی به عنوان تکیه گه چند زن قرار گیرند و بتوانند چند همسر را به لحاظ عاطفی ارضا نمایند و البته این هم دلیلی برای چند همسره بودن مردان نمی تواند به تنهایی محسوب شود، چرا که زنانی نیز هستند که عقل بیشتری نسبت به برخی مردان دارند و به همین دلیل خداوند کریم در قرآن مردان را تشویق به رعایت عدالت بین همسران می کند و در ادامه می فرماید اگر این توان (مدیریت)/ را ندارید به همان یک همسر اکتفا نمایید.
و در نهایت مهمترین عامل در حرمت تعدد زوجات زنان، اهمیت خانواده در نظام اسلام است. خداوند منان، غیرت را به عنوان یک اصل حیاتی برای مدیریت، سلامت و حفظ خانواده لازم می داند و این غیرت برای مردان لازم است و از سویی نیز طرف دیگر غیرت مردان، حیا و عفت برای زنان است که ایجاد هرگونه اختلالی در این میان، موجب بهم ریختن نهاد خانواده می گردد و این یعنی غیرت برای مردان و عفت و حیا برای زنان موجب حفظ نهاد خانواده و البته حفظ و حیات جامعه می گردد، که تأثیر انکار و نبود این دو را در جوامع غربی بر سست شدن نهاد خانواده می توانیم براحتی مشاهده کنیم.
در انتها عرض می کنم که عفت و حیا برای مردان نیز واجب و لازم است تا حیات خانواده و جامعه حفظ گردد و مردان به زن بارگی و هوسرانی و مزاحمت برای خانواده های دیگر روی نیاورند و از سویی بر اساس کلام معصوم، غیرت برای زنان در حد شرک به خدا شمارده شده است چرا که حفظ حیات جامعه در مواردی که لزوم تعدد زوجات ایجاد می شود با غیرت زنان غیر ممکن شده و زنان بی سرپناه و گرفتار می توانند امنیت اجتماع را از میان ببرند و این دو هر دو جزء احکام حکیمانه ی الهی است و ما همچنان فارغ از درک تمام دلایل آن از منافع و فواید این احکام الهی بهره مندیم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/11/22
9:41 ع

 

این روزها کمتر کسی را می بینیم که چون استاد مصباح، هم دوستان جانی و هم دشمنان خونی داشته باشد، کسانی که او را دوست می دارند آشکار به دوستی اش اعتراف می کنند و کسانی که وی را دشمن می دارند توان مخفی کردن تنفرشان را ندارند. قبلاً نیز مطلبی نگاشتم با عنوان "مصباح چراغ انقلاب" و بازهم بر همان حرفم هستم، چرا که ایشان به فرموده ی مقام معظم رهبری واقعاً جای بزرگی مانند شهید مطهری را پر کرده اند.

جدیداً کسانی که سالهاست با پرچم اصولگرایی قصد فتح تمام قلل قدرت را داشته اند نیز به استاد ما گیرداده اند، چرا که جبهه ی پایداری را رقیبی قدر قدرت یافته اند و آن را محصول تفکر انقلابی استاد مصباح می دانند و برای تخریب این جبهه از هر توهین و تهمتی به اعضای جبهه و رهبر آن مثل این که دریغ نمی ورزند. برای این که همه ی اعضای جبهه ی متحد اصولگرایی را بایک چوب ننوازم، می گویم که مراد اصلی ام آقای توکلی است و البته چون ایشان دو سه تن دیگرهستند که هم سایت دارند و هم کایت.

آقای توکلی اول فرض کرده اند که آقای مصباح در مورد احمدی نژاد اشتباه کرده اند و بعد هم از این فرض غلط به یک نتیجه ی غلط دیگر رسیده است که پس، جبهه ی پایداری نیز یک انتخاب غلط از سوی استاد مصباح است. بعید است کسانی مانند آقای توکلی متوجه سفسطه ی زشت خود نباشند ولی خب! چه می شود کرد، فرض می کنم که متوجه نبوده اند و ماباید روشن شان کنیم، گفتم که فرض!!

همه ی سیاسیون و حتی همه ی مردم همواره در حال تغییر هستند و تنها تفاوت تغییرات در جهت و سرعت آنهاست. مهم تر از خود تغییر این است که آیا این تغییرات به سمت مثبت است یا منفی؛ امروز همین تغییرات نیز در مورد آقای احمدی نژاد وجود  دارد؛ قبلاً در مطلبی تحت عنوان "آقای احمدی نژاد بخواند" فهرستی از تغییرات ایشان را خطاب به خودشان برشمردم و مطالب دیگری را نیز همگام با تغییرات آقای احمدی نژاد نگاشته ام که ذکر یک یک آنها زمان بر است.

نکته ی مهم این است که تغییر موضع استاد مصباح براساس اشتباه ایشان نیست بلکه بر اساس سمت و سرعت تغییرات آقای احمدی نژاد است و چون بر فتوای امام عقل و امام امت، ملاک حال فعلی افراد است، ایشان در عین بصیرت و بدون هیچ لجاجتی شاخصها را زودتر از سایرین تشخیص داده و اعلام موضع می نمایند، هر چند اگر این تغییر موضع مورد سوءاستفاده ی افرادی مانند توکلی ها و لاریجانی ها و مطهری ها واقع شود.

والبته ما می دانیم چرا این افراد که ما اکنون ایشان را به سکوت معروفشان در فتنه ی 88 می شناسیم چرا با استاد مصباح رابطه ی خوبی ندارند، چرا که استاد مصباح طی سالیان اخیر و البته طی مواضع گفتاری و رفتاری خویش، هرگونه جریان های منحرفین، فتنه گران و ساکتین را به خوبی معرفی کرده و البته به کمک شادگردانش به خوبی مهار نموده اند. اکنون ساکتینِ جبهه ی متحد اصولگرایان دو روش متناقض را در پیش گرفته اند تا یا جبهه ی پایداری را مجبور به اتحاد نمایند و یا مورد تخریب و تردید قرار دهند که با نگاهی با سایتهای خبری خبرآنلاین (مربوط به آقای علی لاریجانی) و الف (مربوط به آقای توکلی) به خوبی قابل تشخیص است و البته مدیریت کلان در دو جبهه ی پایداری و جبهه ی متحد خلاف نظرات ساکتین است چرا که برخی بزرگان اصولگرایی در هر دو لیست جای دارند و در واقع نگرانی ساکتین از مهجوریت در لیست جریان پایداری است ولاغیر!

در نهایت، آرزو می کنم، خداوند منان، استاد مصباح را برای انقلاب حفظ کند و ایشان را مورد هدایت خاصه ی خود قراردهد و ما را نیز بهره مند از بصیرت مثال زدنی ایشان در تنگناهای تصمیم گیری بگرداند.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

90/11/22
12:56 ص

اقدام شایسته و جدید پارسی بلاگ در خصوص درج امتیاز و رتبه برای وبلاگ ها قابل تقدیر است و به نظر می رسد که پارسی بلاگ روز به روز به سمت رشد و ارتقا گام می نهد. نمی دانم که آیا از این سایت حمایت مناسبی انجام می شود یا نه! ولی می طلبد که مسئولان فرهنگی کشور با توجه به خدمت شایانی که این شبکه در جنگ نرم و ارتقای فرهنگ جامعه و جذب وبلاگ نویسان ارزشی در فضای مجازی انجام می دهد، نسبت به آن نگاه ویژه ای داشته باشند.
در ادامه به منظور تکمیل این اقدام ارزشمند پارسی بلاگ مواردی را پیشنهاد می دهم:
1- میانگین تعداد بازدید در ماه یا روز براساس سیستم آمارگیر پارسی بلاگ می تواند یک شاخص مناسب و سهل الوصول باشد.
2- انتخاب مطالب برگزیده فقط برای زمان های خاصی انجام می شود، به عنوان مثال نوشته هایی که در ساعات پس از نیمه شب ثبت می شوند، اکثراً انتخاب نمی شوند و به همین دلیل لازم است این نقیصه رفع گردد. به عنوان مثال شخصاً مطلبی را در وبلاگ شخصی ام در نصفه شب می گذارم برگزیده نمی شود ولی فردایش که همان را در وبلاگ گروهی منتشر می کنم منتخب می شود، پس برای رعایت انصاف در امتیازدهی ها، لازم است این مسئله رفع گردد.
3- رتبه باید با امتیاز رابطه ی عکس داشته باشد، یعنی کسی که بیشترین امتیاز را دارد باید رتبه ی پایین تری کسب نماید ولی فعلاً برعکس مندرج شده است یعنی امتیاز و رتبه باهم رابطه ی مستقیم دارند. به عنوان مثال کسی که بهترین وبلاگ را دارد باید رتبه ی 1 را داشته باشد نه رتبه چند رقمی!
4- ضمناً پیشنهاد می کنم وبلاگ های گروهی با فردی به صورت مجزا رتبه بندی شوند.
5- در صفحه ی اول پارسی بلاگ گزینه ای برای معرفی وبلاگ ها براساس امتیاز و رتبه ایجاد گردد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

90/11/21
10:37 ع

 

انقلاب ما گل واژه ایست که هر چقدر ما باورش داریم، استکبار آن را کابوسی می پندارد و هنوز مأیوسانه منتظربیدار شدن از آن است. انقلاب، اسلام، امام، مردم، شهدا، عزت و افتخار چه زیبا با نام ایران عجین شده اند، گویی این معجون مقوی تر از هر دوایی ملت های مخمور و خمود را به هوشیاری می رساند؛ گویی خون هر ملتی با این معجون به جوش می آید و مغز هر ملتی با شنیدن نام آن داغ می گردد.
انقلاب اسلامی ایران هر چقدر که برای ملت های مستضعف، نوید آزادی و استقلال دارد، برای قدرت های استکباری کابوس ذلت و ضعف است، کابوسی بی انتها که آن به آن عمیق تر می شود و گویی  آن کابوس آنان را به انفاکتوس نزدیک و نزدیک تر می کند.
امام و انقلاب نه به ایران، که به تمام ملت ها تعلق دارند و گویی پیشروی آن، از مرحله ی صدور به سرایت تبدیل شده است. طنین انقلاب اسلامی ایران، تمام جهان را به کرنش واداشته است و عزتش مایه عزت تمام مستضعفین و ذلت تمام مستکبرین گردیده است.
انقلاب اسلامی ایران، منقلب کننده است، منقلب کننده ای که به کوری چشم آنان که می خواستند لفظ انقلاب را از حکومت مقدس ایران پاک کنند، همچنان مقلب، محول و مدبر حکومت هاست، اکنون هر آزاده ای در هر گوشه ی دنیا، انقلاب ما را یکی از مظاهر آزادگی بر می شمارد و ماییم که متأسفانه آنچنان که باید قدرش را نمی دانیم و از شکر نعمتش بر نمی آییم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/11/21
10:40 ص

دو سه شب پیش در آیتم انتخابات برنامه ی خنده بازار سخنانی زده شد که شاید در قالب طنز ولی بسیار موهن بود. بارها و بارها با خودم کلنجار رفتم تا ننویسم ولی نتوانستم، چرا که می ترسم این آیتم اولین و آخرین نباشد و روز به روز بیشتر گردد. 
در آیتم انتخابات این قسمت خنده بازار، نامزد انتخاباتی در مورد قشری به نام مرده خور سخنرانی کرد و بارها و بارها ذهن شنونده را به سمت روحانیون برد. انتهای همین برنامه نیز نامزد انتخاباتی با این بیان که بیشترین مشکل کشور در حال حاضر کمبود مرده خور بوده و باید مرده خور بیشتری تربیت شود، بازهم با توجه به سنخنان مسئولان حوزه، علما و فقها، دراین خصوص ذهن شنونده را به همان سمت متمایل ساخت. مقدمتاً عرض کنم که من بارها به انتقادات غیر منصفانه از برخی سریالها و برنامه های سیما مانند "تاثریا" انتقاد کرده ام ولی مورد خنده بازار شایسته ی انتقاد است نه دفاع. 
آقای ضرغامی! پیش از این مطلبی نوشتم با این عنوان که "خنده بازار برای چه کسانی پخش می شود" و در آن مواردی را اشاره کردم که بازهم به اطلاع تان می رسانم. آیتم های خنده بازار هم اکنون به چهار بخش قابل تقسیم است:
1- برنامه های خوب سیما مانند نود، فیتیله، پارک ملت، هفت و ... را مسخره می کند، به جای این که سریال ها و برنامه های آبکی را مورد انتقاد قرار دهند.
2- صدا و قیافه ی افراد سرشناس را به شکل توهین آمیزی مورد تقلید و تمسخر قرار می دهند که در برخی موارد موجب اعتراض همان افراد واقع شده است.  
3- برنامه های ماهواره را مسخره می کند که اگر کسی اهل ماهواره نباشد، از آنها لذت نمی برد.
4- بخش هایی از برنامه طنز اجتماعی و سیاسی است که اگر چه بخش های خوب و جالبی نیز دارد ولی بخشهایی از آن توهین آمیز است که جدیدترین آنها را در خصوص تمسخر روحانیت بود مورد اشاره قرار دادم.
آقای ضرغامی! مجدداً عرض می کنم که برنامه ی خنده بازار به جای این که برنامه ای طنز و انتقادی منصفانه و در خدمت ایران اسلامی باشد و فارغ از تک آیتم های برنامه، بیشتر فرهنگ تمسخر و توهین را در جامعه جاری می کند. چگونه می توان از مومنان توقع داشت به تمسخر صدا و قیافه ی افرادی را که راضی هم نیستند بخندند و چیزی نگویند. چگونه می توان از مومنان توقع داشت که به تمسخر برنامه های ماهواره ای که نمی بینندشان، بخندند؟ چگونه می توان به تمسخر روحانیت بخندند و دم برنیاورند؟ آقای ضرغامی! اگر چه می دانم کنترل زیر مجموعه ای به این بزرگی آنهم در قشر هنرمندان که در سینما بهتر می شناسیم شان، واقعا کار سختی است، اما مسئولیت شما بسیار سنگین و سوال و جوابش نیز بسیار سخت است، اگر دلتان به حال دین و ایمان مردم نمی سوزد لااقل به فکر قیامت خود باشید.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/11/20
10:23 ع

 

جالب است کار مجلسیان ما! چه شده که دقیقاً وقت انتخابات مجلس هوس سوال از رییس جمهور کرده اند؟!! مگر این سوالات و ایرادهای وارده، فارغ از درست و نادرست بودنشان جدیداً اتفاق افتاده اند و یا هر کدام شان مدتها پیش به وقوع پیوسته اند؟! ای کاش! ای کاش! و ای کاش! رییس جمهور بیش از این در اعمال و رفتار و البته گفتار خود دقت می کرد، چرا که بیشتر سوالات مطروحه صرفاً به گفتار و رفتار وی بر می گردد، نه مسائل مهم مبتلا به جامعه، ای کاش مجلس این چنین مسائل درجه ی چندم را وسیله ی بازی های انتخاباتی خود نمی کرد! از سویی علی مطهری را از لیست جبهه ی متحد خط می زنند و از سویی رفتار خصمانه وی را در کارها ادامه می دهند!
مجلس به جای این که به فکر سوال در مورد مسائل مهم و اساسی که مردم با آنها درگیرند باشد، به فکر سوال در مورد مسائلی هستند که خاطر خودشان را در مورد شأنیت حقیقی و حقوقی خودشان و دوستانشان مکدر کرده است، فقط کافی است یک نگاهی به سوالات بکنید تا ببنید که هتک حرمت به چه شخصیت های حقیقی یا حقوقی موجب رنجش دوستان شده است.
جالب است که مجلسِ باهوش ما، سوالات را قبل از انتخابات مطرح می کند و پاسخ را چند روز پس از انتخابات می خواهد بشنود، چرا که اگر پاسخ رییس جمهور زودتر مطرح بشود، بار تبلیغاتی سوالات کمرنگ می گردید و شاید هم موکول شدن طرح این سوالات به آن موقع برای همین مسئله باشد.
این مطلبم نه به این دلیل است که سوالات را وارد ندانم، بلکه حقیر در کنار خدمات شایسته ی دولت ایراداتی هم به دولت وارد می دانم که لایق تر به پرسیدن بودند، ولی بحث این است که ما نباید ایرادات یکدیگر را ابزاری برای رسیدن به منافع سیاسی و تبلیغاتی خود کنیم و دیگر این که در مجلس ما انسانهایی نیز هستند که دین خود را خرج سیاست نکنند و نمی خواهم به آنان جسارتی کرده باشم و ان شاءالله خداوند ایشان را و ایمان شان را حفظ نماید.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/11/19
1:31 ص

 

امام حسین (ع) فرمودند اگر دین ندارید، آزاده باشید، این جمله ی امام حسین (ع) اکنون بیش از همه به درد خودمان می خورد، چون حال که متأسفانه دین داری اغلب ما به کسی نفع نمی رساند، لااقل شاید با آزادگی به داد همدیگر برسیم.
به عنوان مثال به مطب یک پزشک متخصص که می روی اگر بدون هیچ وسیله ای یک ویزیت 3-4 دقیقه ای بکند حدود 15 هزارتومان از شما می گیرد و اگر ابزار و یا وسیله ای تخصصی بکارگرفته شود یک هزینه ی  حداقل 20 هزارتومانی هم برای آن اخذ می کند. جالب است که همین پزشک متخصص که به صورت متوسط در هر دقیقه حدود 3000 تومان از شما اجرت می گیرد، برای هر روز کار منشی خود، چیزی حدود نیمی از حق ویزیت یک بیمار خود را به منشی می دهد. پزشک متخصص اگر 5 ساعت در روز ویزیت داشته باشد، ماهانه بین 20 تا 25 میلیون درآمد کسب می کند (و این غیر از فعالیت صبح پزشکان در بیمارستانهای خصوصی و دولتی و عملهای آنهاست) و برایش هم فرقی نمی کند که بیمارش یک فقیر بدبخت است یا یک بیکارِبدهکار یا یک ثروتمندِ میلیاردر، از این مبلغ حتی حاضر نیست حداقل مزد و مزایای یک کارگر را که در ماه حدود 400 هزارتومان می شود را بپردازد و حتی بیمه اش نماید. جالب است همان بیمه را نیز اگر بخواهد پزشکی برای کارگرش انجام دهد، باتوجه به هماهنگی نظام پزشکی با تأمین اجتماعی، حق بیمه ی منشی خود را به صورت نصفه پرداخت کرده و این گونه منشی ها عملاً باید 2 برابر کارگران دیگرسابقه ی بیمه داشت باشند تا با حقوق 30 روز در ماه، به بازنشستگی نائل گردند، گویی هر کسی که مقام و ثروتش بیشتر باشد علاقه ی بیشتری به ظلم کردن در او ایجاد می شود.
مسئله به اینجا ختم نمی شود، بیماران همین پزشک، کارمندان و کارگران و کارفرمایان و رانندگان و بازاریان و مسئولان ... هستند که هر کدام به کار خود مشغولند اما چگونه؟
کارمندان عزیز که معمولاً خیلی هم منظم نیستند، بعضاً با ارباب رجوع خود به خوبی برخورد نمی کنند و خود را نه تنها در برابر مزدی که می گیرند پاسخگو نمی دانند، بلکه به خاطر قلت آن حقوق مظلوم دانسته و به خود حق می دهند به ارباب رجوع خدمت شایسته انجام ندهند.
کارگر ما به واسطه ی مزد ناچیزی که در برابر زحمت خود می گیرد، کارفرمای خود را ظالم و خودخواه و غیر قابل ترحم دانسته و عملاً تمام اموال کارفرما را ماحصل زحمت خود دانسته و همین مسئله باعث می شود نه به لحاظ جسمی و نه به لحاظ روحی آن طور که شایسته ی یک کارگر با وجدان است در خدمت کارفرما قرار نداشته و عملاً سود زیادی عائد کارفرما نگرداند.
کارفرمایان ما هم چون می دانند بیکاران زیادند به کارگران خویش رحم نمی کنند و به هر بهانه ای آنان را اخراج کرده و یا حق و حقوق قانونی شان را تضییع می کنند.
رانندگان ما هم که معمولاً بیش از کرایه ی مصوب دریافت و یا به بهانه ی نداشتن پول خُرد از دادن بقیه ی پول امتناع می کنند و تازه اگر شرایط مثلاً به لحاظ جوی عادی نباشد، کرایه ی خود را چند برابر و یا فقط دربست حساب می کنند و عملاً مردم را در بدترین شرایط  در خیابان ها گرفتار و سرگردان می کنند.
بازاری ما هم که بسته به نوع شغل، یا طول و وزنش را درست حساب نمی کند و یا قیمت جنسش را و یا مالیات و عوارضش را و یا در خرید و فروش ها را رعایت نمی کنند و یا به دلالی هایی وارد می شوند که مستقیماً موجب فشار مضاعف به طبقات مستضعف و مردم عادی گردد.
و اما مسئولان ما هم که معمولاً به فکر میز و مزد خودشان هستند و این دو نیز معمولاً در چاپلوسی یا آمارسازی محکم می شوند و عموماً چیزی به نام احترام به حقوق کارمند و ارباب رجوع در قاموس مسئولیت های ما جایگاه نداشته و عملاً مسئولین بیشتر خود را رئیس و مافوق می دانند تا مسئول و خادم.
قبل از نتیجه گیری بگویم که می دانم که این حرفها عمومیت ندارد و این که می دانم در همه ی اقشار جامعه انسانهای وارسته و باوجدان و حتی عارف نیز یافت می شوند، ولی حقیقتاً آیا شما فکر می کنید:
تعداد باوجدان های اقشار مختلف ما بیشترند؟ آیا شما فکر می کنید تا وقتی که مردم به هم رحم نکنند، رهبر یا دولت می تواند این بی رحمی ها را خنثی کند؟ آیا شما فکر می کنید گلایه ی مردمی که به همدیگر رحم نمی کنند از سایرین، می تواند قابل پذیرش باشد؟ آیا شما فکر می کنید مردمی که فقط به فکر منافع شخصی خود و خانواده و نزدیکان خود هستند می توانند، نمایندگان خوبی برای اصلاح اوضاع جامعه و مردم انتخاب کنند؟ آیا مردمی که به حق خودشان قانع نیستد و به حق همدیگر نیزتجاوز می کنند، می توانند مدعی انتظار ظهور حضرت حجت برای برپایی حق باشند؟ آیا چنین مردمی به خاطر حفظ منافع ممکن نیست تا در برابر حتی حضرت مهدی (عج) بایستند؟ آیا مردمی که مترصد هستند تا از بدبختی و بیماری و گرفتاری همدیگر کیسه ای بدوزند به چهره ی انسان محشور می شوند؟ آیا در جامعه ای که بیمار و بی خانه و بیکار و بدهکارش چون طعمه ای برای پرندگان شکاری محسوب می شوند، شنیدن گلایه از دولت و قانون و حکومت و حتی دشمن خارجی، تهوع آور نیست؟ به فرض قبول کردن این مسائل، آیا بهتر نیست که اگر بسان دین داران به حدود الهی احترام نمی گذاریم، لااقل بنا به سفارش حضرت سید الشهدا آزاده باشیم؟
بکارگیری چنین لحن و کلامی نه برای زیر سوال بردن جامعه ی ایرانی، بلکه برای ترغیب به چاره اندیشی و مهروری بیشتر بود و براستی از تمام مخاطبان عزیز معذرت می خواهم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/11/18
9:25 ص

 

مدتی بود کمی دلگیر و ناراحت و به قول امروزی ها افسرده بودم، طوری که روی اخلاق و کارم تأثیر سوء می گذاشت. با خودم فکر کردم چرا اینطوری شده ام و رب کریم این گونه پاسخش را به درستی به من الهام کرد: وقتی ما به اطرافیان مان خوبی و محبت می کنیم، فکر می کنیم که روی خلوص نیت است، اما بعد که با قدرناسپاسی همان افراد ناراحت و افسرده می شویم می فهمیم که عمل ما در محبت یا کمک به اطرافیان از خلوص نیت نبوده بلکه مقداری شرک هم در آن قاطی داشته است. توقع تشکر یعنی همان تولد شرک و ما این مورد را معمولاً در ذهنمان داریم اگر چه ندانیم و در رفتارمان بروز پیدا می کند حتی اگر آن را نیابیم.

بارها شده است به کسی کمک کرده ایم چون مستحق بوده و بعد بخاطر ناسپاسی وی، از کمک مان پشیمان گشته ایم و این یعنی شرک و البته تأثیرش هم این می شود که دیگر به آن فرد کمک نخواهیم کرد و در صورت ادامه ی این بیماری در قلبمان نه تنها به فرد ناسپاس که به هیچ کس دیگری کمک نخواهیم کرد چون تعداد ناسپاسان بیش از قدرشناسان است و به دنبال انسان هایی که قدر خوبی را بدانند و از قدرت سپاسش به درآیند و این یعنی تعظیم به بزرگان قدرت و ثروت.

حتماً همه ی دوستان خوانده اند یا شنیده اند که راه پیدا کردن شرک در قلب مومن از راه رفتن مورچه ای روی یک سنگ تاریک در دل شب نیز مخفی تر است و از سویی خداوند نیز بر اساس کلام معصوم بهترین شریک است و هر عملی را که مشترکاً برای رضای خدا و کس دیگری انجام شود، تماماً به شریک خود می بخشد تا عامل نیز ثواب کارش را از او طلب کند و این یعنی فقر انسان مشرک در روز حساب. آیات و روایات زیادی اهمیت مبارزه با شرک را نشان می دهند و با توجه به سختی راه، بهتر است برای خودمان و همدیگر دعا کنیم که خداوند به ما کمک کند این بیماری را از قلبمان رفع نماییم.

یکی از تأثیرات بروز شرک در افراد انتشار آن در جامعه است و این یعنی نفوذ همین توقعات تشکر در مناسبات اجتماعی و سیاسی. بارها در اجتماع می شنویم که برخی افراد و برخی احزاب و گروه های سیاسی کمک کردن به کشورهای محروم و مصیبت زده را به دلیل ناسپاسی یا قدرنشناسی احتمالی مطرود دانسته و نظام مقدس جمهوری اسلامی را به خاطر این خصیصه ی اسلامی محکوم می کنند و حال این که این از مصادیق شرک در اجتماع و سیاست است و امیدواریم که خداوند منان این اخلاق ناپسند را نیز از جامعه و سیاسیون ما پاک نماید.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی یا صاحب الزمان (عج) من وآینده من بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه