91/10/7
7:46 ع
فردا 9 دی 91 است و ما در بزرگداشت این یوم الله شرکت خواهیم کرد، ما فردا را با تمام قوا حاضر می شویم نه برای این که قدر 9 دی 88 را دانسته باشیم یا 9 دی 91 را جشن بگیریم، بلکه برای این که هر قبیله ای از فتنه گر تا منحرف تا ساکتین بدانند که مردم منتظر بصیر شدن اعمی نمی ماند، مردم بیدارند، گوش به فرمان رهبر دارند و چشم به انگشت اشاره وی، نکند که در انتخابات 92 یا هر روزدیگر، کسی به حسابِ بی بصیرتی مردم، خیال خامی در سر بپروراند.
این مطلب در سایت زاهدانه نیز منتشر گردیده است.
مطلب مرتبط:
9 دی مقدمه ی فاز عملیاتی قیام های منطقه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/7
7:20 ع
در حالی که در مطلب قبلی پیش بینی کرده بودم که وزیر بهداشت برکنار خواهد شد و با توجه به کنایه ای که دکتر الهام به ایشان زده بود، حتی پیشنهاد داده بودم خودشان زودتر استعفا بدهند، اما قبل از استعفای ایشان، از سوی دولت عزل گردیدند. فارغ از مباحث سیاسی مرتبط با علت عزل این تنها وزیر کابینه که انتخابش با کلی کار تبلیغاتی همراه بود، بحث دیگری دارم که طرح می نمایم.
چندی پیش معاون اول رییس جمهور ادعا کردند که تا وقتی رحیمی در دولت هست، وحیدی دستجردی نیز وزیر است که این نشان از میزان حمایت و پشتیبانی رحیمی از ایشان داشت، اما عزل این وزیر پرتلاش نشان داد که در دولت باید منتظر تغییرات دیگری نیز باشیم. نمی توان پذیرفت که رحیمی در برابر اراده ی رییس جمهور چنین جمله ی محکمی برای وزیر بهداشت گفته باشد، بلکه این جمله و نقض آن حاکی از وجود اختلاف با فردی غیر از رییس جمهور بوده است و نشان دهنده ی یک شکاف در دولت است. اگر چه مشایی پستی پایین تر از رحیمی داشت ولی میزان نفوذ و اختیارات وی هرگز چنین امری را نشان نمی داد تا این که مشایی از دولت به دبیرخانه شورای عدم تعهد رفت و شاید آنگاه بود که رحیمی در دولت جایگاه خودش را قابل احیا دانست، ولی دیری نپایید که عزل خانم وزیر خط بطلانی بر آن کشید. این تصور که رحیمی به حرف خویش عمل کند و با برکناری خانم دستجردی استعفا دهد، دور از ذهن به نظر می رسد اما در این شرایط نمی توان رحیمی را که به لحاظ چارت سازمانی مقام دوم دولت به شمار می رود را از این وضعیت راضی و خوشحال تلقی نمود.
گویا هنوز عزل و نصب ها به همان شیوه ی قبل در حال اداره اند و به نظر می رسد این موسوم به هدیه الهی که روزگاری نزدیک هدیه ای تهرانی نشسته بود، همچنان، حداقل شخص دوم دولت باشد و به نظر می رسد دستان آسمانی این "سه خط صفت" همچنان در چینش مهره هایی مانند وزیر و استاندار حرف اول را می زند.
مطلب مرتبط: حاشیه ای بر کنایه دکتر الهام به وزیربهداشت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/7
12:5 ص
قبلاً زمان دانشجویی در دانشگاه شیراز به فراخور بحث های سیاسی که داشتم با افراد زیادی اعم از دانشجو و غیردانشجو مباحثه سیاسی داشتم و بسیاری از کسانی که در آن زمان طرفدار اصلاحات بودند (که بخاطر مسجد قبای شیراز هم کم نبودند) سروکله زده ام، یادم هست که در آن موقع بسیار می دیدم کسانی را که اهل اصلاحات بودند و اهل واجبات و مستحبات و حتی نماز شب و معتقد به امام حسین (ع) و منتظرامام زمان (عج)، که نسبت به انقلاب و رهبر منتقد بودند و ساعت ها بحث می کردند، از آن موقع 14 سالی می گذرد و من همچنان با بسیاری از آن افراد بحث کردم و می کنم، اما یک تجربه ی مهم یافته ام، اکنون همان افراد که منتقد بودند و دین دار، به دو شکل دیگر تکوین یافته اند، یا شده اند دیندار انقلابی و یا بی دین ضدانقلاب، نمی گویم هنوز هیچ ضدانقلابی نماز نمی خواند، اما براساس مباحثاتی که با ایشان داشته ام بیشترشان امام زمان، فقه و روحانیت را قبول ندارند و کسانی را هم می شناسم که از اهالی دائم مسجد قبای شیراز (مسجد سیدعلی محمد دستغیب) بودند و اکنون معتقد به انقلابند و ترک آن مسجد کرده اند تا ایمان خویش حفظ نمایند.
تا اینجای بحث بیان برایندی از مباحثات سیاسی شخصی ام بود که مرا به یک نتیجه گیری رهنمون می سازد، نتیجه ای که از این جدایی ضدانقلاب از دینداری می گیرم مربوط به شفاف و مشخص شدن خط انقلاب از خط ضدانقلاب است. زمانی اصلاحاتی ها با نفاق مخصوص شان، در محضر دینداران، مدینه فاضله را قبله ی آمال خود می دانستند و در محضر کم اعتقادان، جامعه ی مدنی را هدف و مقصد خود معرفی می کردند، این نفاق موجب شده بود که جریان اصلاحات خودش را در دل بسیاری از دینداران نیز جا کند، اما این نفاق نتوانست بیش از چند سال دوام بیاورد، کم کم دم خروس ها زد بیرون و اصلاحات، مقدسات اسلام را یک به یک زیر سوال برد، کم کم قیام امام حسین (ع) را یک دعوای قبیله ای جا زدند که از دعوای قبیله ای پیامبر و ابوسفیان ریشه می گرفت و جهاد امام حسین را ناشی از قدرت طلبی و شهادتش را بی منطقی دانستد، تدریجاً هم تشکیک در امام زمان و عمربلند ایشان مطرح شد و بعدهم بحث عصمت زیر سوال رفت و این که حق یکی نیست و پلورالیزم حق است و این که مشروعیت همان مقبولیت است و .... در این حالات بود که مؤمنان واقعی جریان دینداری را از جریان اصلاحات جدا دیدند، از آنجا بود که شفافیت ها آغاز شد، دیگر ضدانقلاب نیز علناً از اصلاحات حمایت می کرد و این حمایت ها نیز جریان اصلاحات را از دین و انقلاب جداتر کرد تا این جریان در هیچ انتخاباتی اعم از ریاست جمهوری و مجلس و شورا موفقیتی کسب ننماید و این داستان در جریان فتنه با شعارهایی مانند "نه غزه، نه لبنان..." و شادی و پایکوبی در عاشورای حسینی بازهم شفافتر شد، به نحوی که هرکسی که دین را قبول داشت چه به اصلاحاتی ها رأی داده بود و چه نداده بود، به خیابان ریختند و شد حماسه 9 دی.
این بار با یکی از اصلاحاتی های قدیمی مسجد قبایی نماز شب خوان بحث می کردم که امام زمان را ساخته ی آخوندها دانست و در همین مدت بارها با ضدانقلاب هایی بحث کردم که قرآن را کلام محمد (ص) می دانند و عرب را غاصب ایران و اسلام را دینی فرسوده و غیر منطقی و همه ی اینها مسئله ی مهمی را به من می قبولاند، من اکنون پذیرفته ام که انقلاب دارای یک شخصیت کامل است، بادافعه و جاذبه ی قوی، با دوستان جانی و دشمنان خونی، اکنون نباید با ضدانقلاب برسر حقانیت انقلاب بحث کرد بلکه باید بر حقانیت اسلام و اصول دین و مذهب سخن گفت، بدون هیچ غلوی می گویم که با ضدانقلاب بر سر معاد و نبوت و امامت بحث کنید، اگر می خواهید یک ضدانقلاب را انقلابی کنید فقط کافیست دوباره مسلمانش کنید همین.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
3:59 ع
دکتر الهام سخنگوی محترم دولت به وزیر بهداشت خانم دکتر دستجردی کنایه زده اند که"وزیر بهداشت با سیاستهای دولت هماکنون سرکارشان هستند." با توجه به اظهارات و گلایه ای که وزیر محترم بهداشت در خصوص عدم تخصیص ارز دارو بیان کرده بودند، ایشان مورد انتقاد دولت شدند به حدی که زمزمه های تغییر ایشان به گوش رسید که بعداً معاون اول رییس جمهور آقای رحیمی اظهار داشتند که تا زمانی که ایشان در دولت هستند خانم وزیر هم خواهند بود، اگر چه بحث عزل خانم وزیر نسبتاً مسکوت شد اما با این حرفهای دکتر الهام گویی همچنان دلخوری ها از خانم وزیر وجود دارد که با توجه به مظلومیت خانم وزیر، چند جمله ای در این خصوص تقدیم می کنم:
اولا وزیر بهداشت مشغول خدمتگزاری واقعی هستند و اگر وزیر هم نبودند مشغول خدمت به مردم بودند و ایشان یک جوان بیکار نبوده اند که دکتر الهام و دوستانشان ایشان را سرکار برده باشند تا اکنون بر ایشان منت بگذارند.
ثانیاً وزیر محترم بهداشت برای ما بسیار محترمند چرا که ایشان نیاز و مشکل مردم را فریاد کردند تا دولت بشنود و فکری به حال حلش کند و چه بسا اگر بحث رسانه ای نمی شد مشکل حل نمی شد.
ثالثاً اگر چه حقیر کشور را محتاج به خدمت امثال دکتر دستجردی می دانم اما چنین منتی را از سوی دکتر الهام یا هرکس دیگر، شایسته پذیرفتن نمی دانم و حال که گویی دولت برای کنار گذاشتن ایشان از حربه ی منت استفاده می کند تا خودشان عقب بشکند، بهتر می دانم که خانم دکتر این وزارت خانه را قبل از عزلی اهانت آمیز به وزیری که دم از سوءمدیریت ها و ناهماهنگی ها و مشکلات مردم برنمی آورد، واگذارد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
1:34 ع
چگونگی آمادگی برای فتنه مقوله ی بسیار حساسی است که باید توسط اهل بصیرت و علم به آن پرداخته شود و حقیر عاجز از پرداخت صحیح و کامل به چنین مسئله ی حساسی هستم، اما مطلب مهمی در ذهنم آمده است که باید مورد توجه مراجع قضایی و انتطامی قرار گیرد و نباید از آنها به سادگی گذشت، امثال قضیه کهریزک است. همین اخیراً بحث فوت ستار بهشتی در زندان پلیس فتا موجب سوءاستفاده دشمنان گردید که با توجه به ثبات و آرامش فعلی جامعه، فاقد برد کافی برای بهم زدن آرامش سیاسی کشور بود، اما آیا همیشه شرایط اینقدر آرام است؟! آیا در موارد بحرانی، حتی یک فوت ساده و کاملاً طبیعی در زندان نمی تواند موجب هزینه های جبران ناپذیر و سنگین شود؟! بحث را از جنبه های انسانی قبلاً در خصوص فوت ستار بهشتی و لزوم برخورد با عاملان فاجعه ی کهریزک و پلیس فتا بیان نموده ام و با تأکید مجدد بر لزوم رعایت اخلاق و شرع در برخورد با متهمان و حتی مجرمان، مورد را موشکافانه تر و از جنبه های بیشتری مورد بررسی قرار می دهم:
اولاً که لزوم رعایت عدل و انصاف از سوی قوایی که باید عدالت را در جامعه جاری کنند آنقدر اهمیت دارد که در روایت داریم که حکومتی که بر پایه عدل نباشد، سست و لرزان و آسیب پذیر می گردد، پس براساس مبانی اسلامی، انسانی و قانونی باید از هرگونه رفتارهای خشن جز در اجرای حکم الهی پرهیز نمود، هر برخورد خشن و غیر عادلانه ای که صورت می گیرد، با توجه به آسیب های مستقیم و غیر مستقیمی که به افراد یا جامعه یا حکومت اسلامی وارد می کند مستوجب کیفر الهی و قانونی خواهد بود.
ثانیاً برخورد صحیح در زندان ها یا محاکم باید به صورت امری نهادینه شده دنبال شود، نمی توان منتظر ماند تا اخلاق در جامعه ارتقا یابد و این مسائل خود بخود حل شود، بلکه باید نهادهای قانونی و نظارتی نسبت به تعریف فرایندهای صحیح و قانونی در بازداشت، بازجویی، محاکمه و اجرای حدودالهی همت گمارند. نباید هیچ فردی با هیچ مقامی به خودش جرأت دهد که برای گرفتن اعتراف یا هر امر دیگر، فرد متهم ( و حتی مجرم) را مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار دهد. اگر قرار است فشارهایی نیز برای اقرار گرفتن تعریف شود باید متعارف و دارای حدود مشخص و دقیق باشند.
ثالثاً نمی توان توقع داشت با متخلفان در برخورد غیرقانونی با متهمین و مجرمین اهمال کرد و مسئله تکرار نشود، بلکه باید با کسانی که خودشان متولی اجرای عدالت و امنیت در جامعه هستند بیش از سایرین متعهد به رعایت این حدود گردند و به شدت نیز مورد نظارت محسوس و غیر محسوس مراجع بالاتر قرار داشته باشند، امری که به شدت در کشور ما ضعیف به نظر می رسد.
رابعاً باید طوری با تمام متهمان برخورد نمایند که اگر بعدها متوجه شدند که طرف آقازاده بوده است هیچ هزینه ای اتفاق نیفتد، پس باید همه مجرمان را آقازاده فرض کرد و البته تمام آقازاده ها را نیز باید مثل مردم عادی قابل بازجویی و محاکمه و اعمال قانون دانست. پذیرفتن تبعیض در برخوردهای انتظامی و رسیدگی های قضایی، به هیچ وجه، هیچ جای دفاعی باقی نمی گذارد و بالاترین مسئول هر نهاد باید نسبت به تبعیض هایی که منجر به فوت یک مجرم با جرایم سبکتر و تسامح نسبت به یک مجرم با جرایم سنگین تر گردد شرمنده و عذرخواه مردم باشد.
خامساً در شرایط فتنه که عمارها باید دفاع و روشنگری را در دستور کار قرار دهند، هرگونه اشتباهی مانند فاجعه ی کهریزک، به شدت کار روشنگری را سخت می کند و یقین دارم که اگر شرایط کشور در فتنه 88 به بحث کهریزک و یا مسائل مشابه با آن آلوده نمی شد، این قائله خیلی قبل از تر یوم الله 9 دی پایان می یافت.
سادساً بحث آموزش و سخت گیری با مراجع انتظامی هم اکنون باید دنبال شود، هم اکنون در اکثر کلانتری ها با شاکی و متشاکی و کارشناس به یک منوال و به صورت نامناسب و غیرمحترمانه برخورد می شود و بروز چنین رفتاری در زمان آرامش نشان دهنده ی احتمال بروز برخوردهای شدیدتر است که باید با آموزش، نظارت و عوامل تشویقی و تنبیهی و حتی اخراج، از هم اکنون گذر از شرایط دشوار فتنه را تسهیل کرد.
مطالب مرتبط:
قوه قضا، قاصر و مقصر است
علت افشای مکالمات مهدی هاشمی چیست؟
نامه ی آتشین حسین قدیانی به رییس قوه ی قضاییه
محاکمه حمید رسایی، عبرت مهدی هاشمی؟!!
محاکمه حمید رسایی، عبرت مهدی هاشمی؟!!
هشداری بجا از حسین قدیانی به خودی ها
تحلیلی از عملکرد سایتهای اصولگرا در خصوص آزادی مهدی هاشمی
در نقد سخن رسایی در مورد مهدی هاشمی
مهدی هاشمی با دریافت کدام وثیقه مناسب آزاد شد؟!
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
حس تکلیف هاشمی و سن تکلیف ما
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم
فرضیه های بازگشت مهدی هاشمی
لزوم شناخت صحیح خاستگاه امتیاز آقازادگی و تدوین برنامه مقابله
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
9:55 ص
شهرداری در رشت، مثل بیشتر شهرهای کشور، در مرکز شهر قرار دارد و یا بهتر بگوییم که شهر طوری گسترش پیدا کرده است که شهرداری مرکزیت شهر را حفظ نماید. میدان شهرداری رشت تا میدان تاریخی و قدیمی و زیبای سبزمیدان یک خیابان کوتاه دارد که ضمن امکان تردد خودروهای عمومی و شخصی، کاربری تجاری دارد.
اکنون چند ماهست که خیابان مابین شهرداری رشت و سبزمیدان که به نام اعلم الهدی مسماست، مسدود شده تا آن را سنگ فرش نموده و عبور وسایط نقلیه از آن غیر ممکن گردد، همین انسداد موجب شده است تا اتصال بین جنوب و شمال رشت در مرکز شهر میسر نبوده و مردم به ناچار عبور از کوچه های تنگ و بعضاً یک طرفه و پر از چاله را جایگزین نمایند .
چندروز پیش که برای یک امر شغلی به یکی از هتلهای مجاور خیابان سعدی رشت رفته بودم، دیدم که بسیار فرسوده شده است ولی مالکان آن بازسازی آن را انجام نمی دهند، از مدیر هتل دلیلش را جویا شدم که دو دلیل آورد، یکی عدم پرداخت تسهیلات که دلیل قبلی بوده است و یکی هم طرح جدید شهرداری که دلیل جدید عدم بازسازی هتل است. متأسفانه براساس اظهاراتی که از ایشان و چند نفر مطلع دیگر تا کنون شنیده ام، متوجه شده ام که نه تنها خیابان اعلم الهدی قرار است برای عبور وسایط نقلیه مسدود شود بلکه تمام ورودی ها به میدان شهرداری چنین وضعیتی را انتظار می کشند.
طرح شهرداری رشت این است که تمام خیابان های منتهی به میدان شهرداری رشت، اعم از اعلم الهدی، سعدی، شریعتی و امام خمینی باید سنگ فرش شوند و عبور وسایط نقلیه نیز از آنها ممنوع گردد و این طرح بدون خیابان های جایگزین اعم از پل یا زیرگذر تنها به قفل شدن شهر رشت و هزینه های کلان و آزار و اذیت مردم منجر خواهد شد.
جالب است که ماه گذشته که به شیراز سفر کرده بودم دیدم که خیابان رویه روی حافظیه برای بازدید میهمانان اجلاس عدم تعهد سنگفرش شده است و وقتی با خودرو از روی آن رد شدم کل شاسی و اتاق خودرو در حال فروپاشی بود و همگان نیز از این طرح ناراضی بودند و تازه شیراز پر از خیابان های وسیع و راه های جایگزین است در حالی که شهر رشت علی رغم کمبود خیابان برای تردد خودرو در حال کاهش تعداد خیابان ها برای طرح های نسنجیده ای مانند سنگ فرش شدن است.
به گمانم شهرداران کلان شهرهای ایران باید در یک سفر اروپایی خیابانهای سنگ فرش زیبایی را دیده باشند و قصد تکرار چنین طرحی را داشته باشند اما به گمانم توجه نمی کنند که ابتدا باید خیابان و پل و زیرگذرهای مناسب برای تردد شهروندان فراهم نمایند و بعد به فکر تزیینات بیفتند که متأسفانه چون کارهای اصلی و زیربنایی معمولاً خیلی مشکل تر هستند، ابتدا به مسائل نمایشی روی آورده اند. گویا شهرداری های ما توان مدیریت علمی را از دست داده اند و به فکر کارهای نمایشی افتاده اند.
جالب است در حالی که مهمترین مشکلات شهری رشت، وضعیت ترافیکی و خیابانهای ناهموار و پر از چاله و ناهمواری است، شهرداری با تمرکز بر پروژه هایی که در راستای تشدید این مشکلات است گام می نهد و در سایت شهرداری علت این پروژه را اینچنین بیان می کند:
در راستای ارتقای زیباسازی سیمای بصری ، بهسازی محیط شهری ، نهادینه نمودن فرهنگ پیاده روی و سلامت جامعه ، طرح سنگ فرش نمودن یکی از قدیمی ترین خیابان های شهر رشت اعلم الهدی (حد فاصل سبزه میدان تا شهرداری) در دستور کار شهرداری رشت قرار گرفت. این طرح که یکی از آرزوهای دیرین شهروندان بوده است. با پی گیری های دکتر ثابت قدم شهردار رشت و طرح آن در نشست کارگروه ترافیکی شهرداری که با حضور جمعی از مسئولین برگزار گردید به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.
کافیست مخاطبان عزیز نگاهی به فیلم رویایی خیابان اعلم الهدی و نظراتی که توسط مردم ذیل آن درج شده بفرمایند تا متوجه شوند که آیا چنین پروژه ای برای شهری که خیابانها و کوچه هایش شبیه منطقه جنگی شده اند، عاقلانه و در اولویت است، آیا چنین پروژه ای باعث قفل تر شدن شهر رشت نمی شود؟! آیا جایگزینی برای این خیابانها که قرار است پیاده رو شوند تعیین شده است؟! اینها سوالاتی است که قبل از اجرای طرح باید برای آنها پاسخ و راهکار عملی تعیین می شد.
به نظر می رسد بودجه های عظیم تحقیقاتی و پژوهشی که در نهادها و سازمان های مختلفی مانند مرکز پژوهش شوراهای شهر برای پروژه ها تعریف می شوند، هیچ کارکردی جز پرکردن جیب ذی نفوذان و تصویب طرح های بی مصرف و ایجاد مزاحمت و افزایش مشکلات شهرها ندارد.
مطالب مرتبط:
مشکلات مدیریت شهری رشت
چاله های رشت بلای جان شهروندان
مسکن مهر کارمندان رشت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
1:0 ص
طی این چند ماه، آقایان هاشمی و خاتمی و اخیراً هم احمدی نژاد دغدغه ی برگزاری انتخابات آزاد را بین مردم مطرح می کنند و اجرای چنین انتخاباتی را طلب می کنند، جالب است، کسانی که خودشان در همین سیستم حکومتی قبلاً رییس جمهور شده اند و به عنوان رییس جمهور انتخابات برگزار کرده اند، بزرگترین دغدغه شان برگزاری انتخابات آزاد است، و هریک نیز به بهانه افزایش مشارکت مردم چنین شعاری را دنبال می کنند، ایشان طوری از برگزاری انتخابات صحبت می کنند که گویی تا کنون انتخابات ریاست جمهوری در کشور آزاد نبوده است! همین ها در انتخابات هایی که برگزار کرده اند، آن را کاملاً تأیید و از صحت آن دفاع کرده ند، پس قضیه چیست؟! آیا ایشان جدیداً چیزهایی ازگذشته شان یادشان آمده است؟! یا نه بحث چیز دیگریست؟!
قضیه خیلی شفاف است، همه ی بحث این افراد در چند مسئله ی نسبتاً مشترک خلاصه می شود:
1- هر سه ی این افراد به تأیید نامزدی خودشان یا فرد مورد حمایت شان مشکوکند. هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که احتمال کاندیداتوری دارند و محمود احمدی نژاد هم که نامزد احتمالیش اسفندیار رحیم مشایی است، این افراد به لحاظ تأیید در شورای نگهبان ممکن است دچار مشکل شوند و این سخنان به نوعی فشار بر شورای نگهبان محسوب می شود. آقایان هاشمی و خاتمی کسانی نیستند که دستهایشان در فتنه 88 برای کسی رونشده باشد، ایشان از تمام حیثیت، آبرو، سابقه و حتی نزدیکانشان برای آن فتنه مایه گذاشته بودند و و اگر چه ایشان در این چندسال اخیر هرگز در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس یا شورا دچار موفقیت نشده اند، اما اقتضای سیاست بازی همین دوز و کلک هاست، اینطوری اگر تأیید نشوند می گویند ما رأی می آوردیم و اگر تأیید شوند می گویند که نظام تسلیم شد و قبول کرد ما فتنه گر نبودیم و اما داستان مشایی چیز دیگری است، مشایی به غیر از حرف های غیر قابل دفاع و حاشیه سازی که زده است و به غیر از تأثیرات غیر قابل انکاری که روی احمدی نژاد گذاشته است (که دلیلش همین بس که همین اخیراً او را هدیه الهی و ... دانست)، یک مشکل دیگر هم دارد، او براساس نظر رهبر شایستگی معاونت اولی را هم نداشته است پس نتیجه ای که گرفته می شود این است که ایشان شایستگی ریاست جمهوری را نیز ندارد؟!، پس بر این اساس، خاتمی و هاشمی و مشایی فاقد صلاحیت برای ریاست جمهوری به نظر می رسند و این مسئله موجب نگرانی عمیق ایشان و البته برنامه ریزی برای سوءاستفاده از عدم تأییدشان است.
2- هر سه ی این افراد به نظر نمی رسد که ظرفیت باخت داشته باشند و این ادعا که انتخابات آزاد نیست می تواند برای بی ظرفیتی های آینده شان مؤثر باشد. برای همین است که هر سه جریان خودشان را و تنها خودشان را تنها ناجی کشور می دانند.
3- هاشمی، خاتمی و مشایی با توجه به رفتارها و گفتارهایی که داشته اند، جامه ی ولایت مداری و اعتقاد به ولایت فقیه بر تنشان زار می زند و چون مشکوک دانستن انتخابات در یک نظام، مقبولیت و مشروعیت نظام را زیرسوال می برد پس بدترین تهمت به نظام تلقی می شود، این حرکات می تواند بهترین راه برای خالی کردن عقده های درونی و فشار به انقلاب و رهبری باشد.
4- ضربه ای که با تهمت تقلب به نظام زده شد، در هیچ مقطعی به این کشور وارد نشد و طمع بستن به ضربه ای دیگر می تواند وسوسه ای بزرگ برای کسانی باشد که معتقدند "دیگی که برایشان نجوشد، همان بهتر که سرسگ در آن بجوشد"، پس باید بستر را برای جرزدن های سیاسیشان آماده نگاه دارند؛ اگر چه شاید احمدی نژاد، مانند خاتمی و هاشمی سابقه جرزدن انتخاباتی نداشته باشد، اما به نظر می رسند مسئولیت ناپذیری رییس جمهور در پذیرش اشتباهات و ضعف ها این هشدار را می دهد که جریان انتخاباتی ایشان نیز همان پتانسیل را در ابعادی کم و بیش، برای ضربه به نظام داراست.
در این شرایط آن نهادی که بیشتر از همه مورد هجمه است، شورای نگهبان است و این بار اما بسیار گسترده تر تحت فشار قرار دارد، البته با توجه به شناختی که از این نهاد و افراد آن دارم، یقین درام که به این افراد و جریان ها باج نمی دهد و همین مسئله موجب خشم سنگینی از نهاد شورای نگهبان و هجمه به اعضا و بزرگان آن شده است تا با تضعیف جایگاه قانونی و شخصیتی این شورا و اعضای آن، بستر برای اعمال فشار بیشتر مهیا گردد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
عمر آیت الله جنتی برکتی برای انتقلاب
شورای نگهبان خودش و مجلس را زیر سوال برد!
انتخابات آزاد و شفاف از نظر هاشمی چیست؟
ما گفتیم تحریم انتخابات را تحریم می کنیم!
چرا خاتمی رأی داد؟!
تکذیبیه دفتر رییس جمهور
مشایی این بار آمده که بماند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/4
9:45 ع
امروز اخبار اعلام کرد که به خودروهای با حجم موتور بالای 1800 سی سی، سهمیه سوخت تعلق نمی گیرد که قبلاً این دایره به موتورهای با حجم موتور بیشتر از 2000 سی سی محدود می شد. همین مسئله به انضمام اظهاراتی که طی همین هفته از سوی مسئولان هدفمندی اتفاق افتاده است مرا واداشت تا دوباره تأکید نمایم که با توجه به عدم ثبات قانون در بحث هدفمندی، اجرای فازهای بعدی آن را تا تثبیت قوانین به صلاح نمی دانم.
همین چند روز پیش، رییس جمهور در سخنرانی که به مناسبت هدفمندی داشتند، فرمودند که به کدام حجت شرعی می توانند یارانه ی بخشی از مردم را حذف کنند؟! ولی می بینیم که در کمتر از یک هفته یک محدودیت دیگر در خصوص سهمیه یارانه ای سوخت ایجاد می شود. من نمی توانم بپذیرم که قانونی با این اهمیت هر روز محدودتر شود، حقیر قبلاً بارها نوشته ام که رویه حضرت علی ع این بوده است که مالیات را به نسبت دارایی اخذ می کرده و بیت المال را به نسبت مساوی تقسیم می کرده است و امروز ما در کشور خودمان و در دولتی که با شعار عدالت محوری روی کار آمده است یک اصرار عجیب به حذف یارانه ی افراد براساس شاخص های اشتباه و غیر قابل اعتماد می بینیم.
خود رییس جمهور در کمتر از یک هفته ی پیش اقرار کردند که اطلاعات کشور برای شناسایی و طبقه بندی افراد قابل اعتماد نیست ولی ادامه مطلب...
91/10/3
7:3 ع
این که مکالمات تلفنی نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی لو رفته باشد و آن را صرفاً یک تصادف بدانیم ساده ترین برداشتی است که می توان از این قضیه داشت که با توجه به سطح خصومت ضدانقلاب با انقلاب، هیچ تردیدی نیست که تمام مناسبات ایشان با نظام تحت تأثیر این دشمنی وجود دارد.
پس چه انگیزه ای می توان از این قضیه برداشت کرد؟! مگر مهدی هاشمی کم به ضدانقلاب خدمت کرده است که اکنون بخواهند برایش دردسر درست کنند؟! مگر کم خوش خدمتی کرد؟! به نظر می رسد 2 مسئله در بازگشت مهدی هاشمی مؤثر باشد، یکی آن توجیهاتی که به وسیله ی آن مهدی هاشمی را به کشور بازگرداندند و دیگری هدف نهایی که به دنبال آن بودند، که ممکن است مهدی هاشمی از آن هدف غایی اطلاع نداشته باشد.
آنچه که باعث شد مهدی هاشمی حاضر به بازگشت شود به روایتی حجم پرونده و تخلفاتی است که در خارج از کشور داشته و به دادگاه کشیده شده بود که این مسئله موجب شد مهدی هاشمی برای فرار از آن پرونده ی قطور و همچنین کمک به پدر در شرایط خطیر انتخابات، علی رغم تذکرات مسئولان قوه قضاییه مبنی بر بازداشت وی، به کشور بازگردد.
یقیناً نقش مهدی هاشمی در انتخابات 88 به لحاظ وظایف اجرایی که توسط او و خواهرش ایفا شد، قابل فراموش کردن نیست، به خصوص بحث نظرسنجی کذبی که سران فتنه سودای ریاست جمهوری را با آن نظرسنجی در سرپروراندند و یا پروژه دختران فیروزه ای و یا ستاد صیانت از آرا و .... یادمان نرود که همان نظرسنجی کذب شد اسم رمز تقلب یعنی دلیل ظاهری فتنه. نقش مهدی هاشمی و خواهرش همچنان می تواند برای انتخابات 92 پررنگ باشد و در شرایطی که حتی جریان اصلاحات نیز دیگر روی هاشمی رفسنجانی به عنوان مهره قابل اعتماد حساب نمی کند، به عنوان معتمدین پدر و بازوان اجرایی وی در فتنه ای دیگر نقش ایفا کنند.
و اما آن دلیلی که شاید به خود مهدی هاشمی نگفته بودند این بود که با توجه به شخصیتِ فرزندسالاری که در هاشمی رفسنجانی وجود دارد، پتانسیلی بیشتر از یک بازو برای پدر داراست. نگاه به حرف های هاشمی رفسنجانی نباید کرد که فرزندانش را مانند سایر مؤمنان خداجو!!! مبارزانی غیر حمایت شده می داند، بلکه باید به عملکرد وی نگریست که چگونه آبرو و شخصیت و سابقه ی خود را در راه نفسانیت ایشان فدا کرده است و چنین کسی، در دفاع از فرزندان، پتانسیل مقابله ی شدیدتری با نظام را نیز دارد، نقشی که ضدانقلاب از هاشمی توقع داشت اما آنچنان که منتظر بود محقق نشد.
اینجاست که نقش مکالمات مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر نقش یک کاتالیزور را ایفا می کند تا هر چه سریعتر کنش مورد نیاز ضدانقلاب صورت بگیرد، آنها پیش بینی کردند که اگر مهدی هاشمی شرایط سختی پیدا کند، پدرش واکنش شدیدتری نشان خواهد داد و این کنش می تواند یکی از 2 میوه ی زیر را ثمر دهد:
1- یا مهدی هاشمی با حمایت های پدرش و مماشات مسئولان قضایی از پرونده ی فتنه و مفاسد اقتصادی سربلند بیرون آید که این مسئله موجب می شود تا چیزی به اسم فتنه دیگر وجود نداشته باشد و این که قوه قضاییه و خود حکومت در معرض تهمتِ ترسیدن گیرد و موجب دلسردی حزب الله و انقلابیون شود.
2- و یا مهدی هاشمی عادلانه محاکمه و مجازات شود که در این صورت، هاشمی رفسنجانی و همسرش امکان بروز رفتارهای شدیدتر در جهت داغ شدن بازار انتخابات و برپایی فتنه ی دیگر را بروز خواهند داد که این مسئله می تواند موجب شود که بازهم مکالمات و اسناد بیشتری در جهت محکومیت شدیدتر مهدی هاشمی در راستای داغ شدن این محاکمه رو شود.
در هر صورت چاره چیست؟! گویی امتحان قوه قضاییه، سخت است و سنگین! اما آیا چاره این است که وادهد و یا اسناد را و مکالمات را منکر شود؟! یا این که محاکمه را به نوعی ادامه دهد که چشم فتنه کور شود. محاکمه ی صحیح از این پرونده که به آن شاه کلید فتنه نام می برند موجب می شود که نقش سران فتنه، هاشمی رفنسجانی، قدرتهای استکباری و سایر حامیان آشکار شود و عمق خیانت هایی که در جریان فتنه در دستور کار قرار داشت برای همگان عیان شود، تنها در آن صورت است که مجازات یا بخشش موجب سوءاستفاده نخواهد شد، تنها در آن صورت است که مجازات ظلم تلقی نمی شود و بخشش نیز پاک کردن فتنه 88.
مطالب مرتبط:
محاکمه حمید رسایی، عبرت مهدی هاشمی؟!!
هشداری بجا از حسین قدیانی به خودی ها
تحلیلی از عملکرد سایتهای اصولگرا در خصوص آزادی مهدی هاشمی
در نقد سخن رسایی در مورد مهدی هاشمی
مهدی هاشمی با دریافت کدام وثیقه مناسب آزاد شد؟!
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
حس تکلیف هاشمی و سن تکلیف ما
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم
فرضیه های بازگشت مهدی هاشمی
لزوم شناخت صحیح خاستگاه امتیاز آقازادگی و تدوین برنامه مقابله
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/3
1:41 ص
امشب رییس جمهور با مردم صحبت کردند که با توجه به مشکلات اقتصادی کشور طی یکساله اخیر و بحث انتخابات ریاست جمهوری، مهم به نظر می رسید، اگر چه امشب نیز رویه رییس جمهور خیلی با شبهای این 2-3 سال قبل تفاوت نداشت؛ امشب قبل از اینکه بخواهم به نقاط منفی صحبت های ایشان بپردازم، مواردی از صحبت های ایشان را که قبول داشته ام را تقدیم می کنم:
1- که صحبت های ایشان را در مورد اهمیت اجرای سهام عدالت و این شیوه از شیوه های اجرای اصل 44 را قبول دارم و صحبت های رییس جمهور را در خصوص علت عدم پرداخت سود سهام طی این چندسال (با توجه به ممنوعیت قانونی پرداخت سود تا کسر اقساطی از قیمت آن)، منطقی و قابل پذیرش می دانم؛ سهام عدالت بارها و بارها بهانه ای برای برخی منتقدان غیر منصف بوده است که در زمان انتخابات ریاست جمهوری، مورد سوءاستفاده ایشان و در کنار بحث توزیع سیب زمینی به عنوان یکی از دلایل اصلی تقلب به آن استناد می شد.
2- مهرماندگار و مسکن مهر از پروژه های بزرگ و از بهترین دستاوردهای دولت های جمهوری اسلامی ایران بوده اند، چه به لحاظ وسعت و چه به لحاظ سرعت در اجرا و چه به لحاظ نوع مشارکت بخش های خصوصی و تعاونی. این پروژه ها اگر چه همزمان با گرانی های اخیر دچار اختلال و گرانی شدند، ولی این مسائل نمی توانند از افتخارات این پروژه ها کم نماید. این پروژه ها در حالی که زمان اجرای پروژه های ملی تا قبل از دولت احمدی نژاده به حدود 9-11 سال می رسید، طی زمان های کمتر قابل تقدیر است و همت اصلی دولت در اجرای این پروژه ها به شدت مورد تأکید رهبری نیز بوده است. ادامه مطلب...