91/10/24
4:35 ع
آقای علی مطهری، با توجه به مصاحبه ی اخیرتان با هفته نامه ی آسمان این مطلب خطاب به شما نگاشته می شود:
آقای مطهری! اینطور که معلوم است شما می خواهید بگویید که اگر شهید مطهری حیات داشتند الان خیلی شرایط کشور متفاوت بود والبته حرف جدیدی نزدید چرا که همانطور که رهبری گفتند، اگر شهید مطهری اکنون حیات داشتند، ایشان رهبر بودند ولی غیر از این مسئله، موارد دیگری نیز بود که باید آنها را هم متوجه باشید:
اگر شهید مطهری زنده بودند حقیقتا آیت الله خامنه ای، همانطور که سرباز امام خمینی بود سرباز ولی فقیه می ماند و اگر شهید مطهری زنده بود یقیناً نمی گذاشت کسی با نام او، هم سران فتنه را تطهیر کند و هم ساکتین فتنه را تقدیس و اگر ایشان زنده بودند مانند امام خمینی نمی گذاشتند دامان آقای منتظری مأمنی برای منافقان و فتنه گران گردد و مطمئناً امام خامنه ای آرزو داشت تا شهید مطهری ولی باشد و خودش آموزگار ولایت مداری باشد به خصوص برای کسانی که اکنون مدعی ولایت پدرخویشند و اگر شهید مطهری زنده بود هرگز نمی گذاشت فرزندش اینچنین نان نام پدرش را بخورد نمکدان انقلاب پدرش را بشکند.
آقای علی مطهری! و اما اگر پدرتان حیات داشتند شاید برداشت شما از اصل ولایت فقیه این شیر بی یال و اشکم نبود که اکنون دارید و اگر شهید مطهری اکنون رهبر بودند شاید شما ولی فقیه را نماینده ی بدون واسطه خدا بر زمین می شناختید و اگر ایشان زنده بودند شاید شما همه را نوکر ولایت می دانستید و انتقاد به ولی فقیه را ارتداد تلقی می کردید و اگر شهید مطهری زنده بود، شاید شما ساکتان فتنه را مهدور الدم می دانستید و اگر ایشان زنده بودند شاید سران فتنه و ساکتان آنها را شخصاً اعدام می کردید و اگر شهید مطهری زنده بودند شما دست نویسنده ی نامه ی بدون سلام را قلم می کردید و اگر پدرتان حیات داشتند شاید اکنون دیگر آقای هاشمی را واردث پدرتان نمی شناختید.
آقای علی مطهری! ولی نه! اشتباه می کنم، چرا که همه آنچه که گفتم احتملاً رخ نمی داد چرا که اگر ایشان زنده بودند وقت بیشتری برای تربیت و هدایت شما می داشتند و حتماً به شما اصل ولایت فقیه را آنطوری که استادبزرگوارش امام خمینی، ولایت رسول الله می دانست آموزش می داد و اگر شهید مطهری زنده بود شاید، و فقط به احتمال ضعیف شاید؛ شما هم مانند حاج احمد آقای خمینی و حاج مجتبی خامنه ای و دیگر فرزندان ایشان می توانستید کمی از قدرت و ثروت و آقازاده زیستن کناره بگیرید.
مطالب مرتبط:
علی مطهری! مرگ بر ضد ولایت فقیه
آنچه که در مورد علی مطهری نمی توانستم بگویم
خودمانی ی سخنان علی آقا مطهری!
علی مطهری: اگه محمود نبود...
خطاب به آقای علی مطهری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/23
11:34 ص
مگر نمی گویید که در ایران انتخابات آزاد نیست؟! مگر نمی گویید که در انتخابات قبلی هم تقلب شد؟! مگر نمی گفتید که رأی شما گم شده است؟! مگر نمی گفتید که هیأت منتخب رهبری را قبول ندارید؟! مگر نمی گفتید که سیستم انتخابات در کشور معیوب است؟! مگر نمی گفتید که شورای نگهبان و مجاری قانونی انتخابات را قبول ندارید؟! مگر شرط و شروط نگذاشته بودید که تا فلان نشود و بهمان نشود در انتخابات شرکت نمی کنید؟! پس چه شده است که دوباره فصل انتخابات آب از لب و لوچه تان آویزان شده است؟؟!! این بار سردسته آنها شده اید که رأی ندادند و شعار نوشتند رأی ما کجاست؟! مگر دفعه ی پیش ملت کم ضایع تان کرد که دوباره هوس ضایع شدن کرده اید؟! مگر دفعه قبل رهبری تسلیم بی ظرفیتی تان شد که دوباره طمع کرده اید؟! مگر این نهال های سبز انقلاب را که روی برگهای خشک فتنه سبز زمستان 88 رویده اند را نمی بینید؟! مگر 9 دی 88 را فراموش کرده اید؟! نکند از تحمل نظام و ولایت مداری مردم، به توهمی جدید مبتلا شده اید؟! و یا سرتان زیر برف است و بصیرت مردم را نمی بینید؟! اصلاً خودتان بگویید در چه صورت به انتخاب مردم احترام خواهید گذاشت؟! چرا آزادی انتخابات را فقط در رأی به خودتان می دانستید و می دانید؟! مگر این شد شعار که اگر جز ما هرکسی انتخاب شد تقلب شده است؟! چه کسی به شما گفته بود که جز شما هرکه رییس جمهور شود انتخابات آزاد نیست؟! نکند دوباره مهدی هاشمی برایتان از لندن یا اوین نظرسنجی سازی کرده است؟! اصلاً خودتان بگویید با لفظ انتخابات آزاد از کدام هنرتان می خواهید پرده برافکنید؟!
حال که شما در این چند سال جز بیان رمز فتنه الکن شده اید، من به شما پاسخ می گویم که رمز انتخابات آزاد را چرا انتخاب کردید؛ من به شما می گویم که چرا رمز انتخابات آزاد بر تقلب در انتخابات ترجیح داده شده است:دلیلش این است تا بتوانید پایگاه های دولت را نیز راضی کنید تا آتش توپخانه شان را بر شورای نگهبان بریزند، اگر بحث تقلب مطرح می شد دولت با شما همراه نمی شد، اما وقتی انتخابات آزاد را مطرح می کنید، دولت هم پای کار است، دولتی که عزتش را پای مشایی داده است، ایمانش را هم می تواند عرضه کند و اگر چه ظاهراً موفق شدید تا این اسم رمز را بر زبان رییس جمهور نیز به نشان همراهی جاری کنید، اما بدانید که نه مشایی، نه هاشمی، نه خاتمی و نه احمدی نژاد همانطور که تاکنون نتوانستند بازهم نتوانست علیه نهادقانونی دیگر قانون را دور بزنند و این که رهبر و مردم هرگز چنین جسارتی را به هیچ دیکتاتوری نخواهد داد آن هم نهاد شورای نگهبان که امین و ناموس انقلاب است، نهادی که ورشکسته های سیاسی از کارگزارانی تا اصلاحاتی و تا انحرافی، همه آن را نشانه گرفته اند، البته همچنان دعا می کنیم تا وسوسه کنندگان و سست عنصران تسلیم شیطان نباشند و به مسیری که ولایت آنها را به آن دعوت کرده اند، بازگردند و بیش از آن برای شورای نگهبان دعا می کنیم تا در امر حساس و خطیر خویش بتوانند بر مسیر حق و قانون گام نهند.
این مطلب در سایت های بولتن نیوز و 8دی نیز منتشر گردید.
مطلب مرتبط:
حتماً برای شورای نگهبان دعا کنیم 6/10/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/21
10:49 ص
دو طرح شغلی در مجلس و دولت هم اکنون در صدر خبرها قرار دارد یکی ممنوعیت اشتغال در دوشغل در مجلس و دیگری جذب کارمندان جدید در دولت که در این مطلب به صورت کوتاه به آنها می پردازم:
1- در قانون مجلس اشتغال کارمندان در شغل های دومی که به نوعی به نهادهای دولتی یا عمومی یا زیرمجموعه های آنها مرتبط است ممنوع شده است. در این قانون که به هدف کنترل چند شغله های دولتی تصویب شده است فرصت های شغلی بیشتری آزاد شده و امکان بهره وری بیشتر در بسیاری از مشاغل حساس که توسط چند شغله ها اشغال شده، مهیا می شود، این قانون اگر چه به صورت مستقیم فرصت شغلی ایجاد نمی کند ولی موجب می شود افرادی که در رده های بالاتر کارشناسی هستند به عرصه مدیریتی و چرخه ی بسته ی مدیران وارد شوند و در رده های پایین کارشناسی افراد جدید وارد گردند و این جذب نیروهای جدید موجب می شود افزایش هزینه ای هم برای کشور در جهت استخدام ایجاد نشود، این طرح به لحاظ افزایش بهره وری و کاهش مشکلات بخشهایی که مدتهاست گرفتار مدیران چندشغله هستند بسیار مفیداست و جنبه ی اشتغال زایی آن بسیار کمرنگ تر از بخش بهره وری و تربیت مدیران جدید است.
2- در طرح دولت برای اشتغال تعدادی که در سایت های مختلف 500 هزار عدد ذکر شده است، دولت مدعی است با توجه به خروج حدود 800 هزار نفر کارمند از چرخه ادارات و قانونی که به دولت اجازه می داده در ازای هر شغل حاکمیتی 1 نفر و در ازای هر 3 شغل غیر حاکمیتی 1 نفر کارمند استخدام کند، اقدام به جذب این تعداد کارمند خواهد نمود و اگرچه دولت درست می گوید، اما بحثی که پیش می آید این است که در حالی که دولت در شرایط فعلی با مشکل بودجه مواجه است و حتی از پس پرداخت حقوق و مزایای همین کارمندان موجود نیز بر نمی آید چرا باید یک عمل پر هیزینه انجام دهد؟ و این که سوال دیگر این که چرا تا کنون و به تدریج این کسری کارمند جبران نگردیده است تا دولت خودش را 5 ماه مانده به انتخابات در مضان اتهام قرار ندهد؟ و این که در حالی که ساختار و سازمان ها عادت به همین تعداد موجود کارمند نموده اند چه لزومی برای بزرگ کردن دولت وجود دارد؟ و بحث دیگر این که آیا جذب این حدود 500 هزار نفر کارمند در راستای تحقق شعار 2 میلیون و 500 هزار شغل است؟ در هرصورت برداشت من این است که این که دولت با کاهش 800 هزار کارمند توانسته به ادامه فعالیتهایش ادامه دهد بسیار پسندیده است و اگر چه قانونی در جهت جبران آن وجود دارد ولی به نظر می رسد که این بهره وری بالا در دولت نباید با این اقدام هرچند قانونی خنثی شود و ای کاش دولت با حمایت بیشتر (به خصوص با تأمین نقدینگی و ایجاد ثبات و آرامش در بازار) از بخشهای خصوصی اشتغال در بخش های تولیدی را افزایش می داد به خصوص اکنون که با افزایش قیمت ارز و قیمت محصولات خارجی، تولید محصولات ایرانی دارای توجیه اقتصادی بوده و می تواند موجب اشتغال های پایدار زیادی گردد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/20
10:56 ع
این مطلب در تاریخ 23/6/91 یعنی حدود 4 ماه پیش و همزمان با اولین استفاده های هاشمی از واژه لزوم برگزاری انتخابات آزاد و شفاف در همین وبلاگ منتشر شد، که با توجه به تکرار تهوع آور این واژه از سوی ایشان و طرفدارانشان، دوباره عیناً تقدیم می کنم:
با توجه به افاضات جدید این هماهنگ کننده ی سران فتنه در خصوص "لزوم برگزاری انتخابات آزاد و شفاف" به نظرم آمد تا چنین انتخاباتی را از نظر خود آقای هاشمی معنی کنم:
انتخاباتی آزاد است که هر کسی بتواند در آن شرکت کند
انتخاباتی آزاد است که قبل و وسط و بعد آن همه بتوانند شلوغ کنند و آتش بزنند و بشکنند و فحش بدهند و به هر زبانی که می توانند شعار بدهند
انتخابات آزاد انتخاباتی است که فقط طرفداران آزادی رأی آورند
و اما انتخابات شفاف چیست؟
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که از اکنون با شفافیت مشخص باشد که پیروزی از آن ماست
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که صندوق ها آن قدر شفاف باشند که نیازی به شمارش نداشته باشد و همان شب انتخابات همه به ما تبریک بگویند
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که خانم مرعشی همان صبح انتخابات، نتیجه ی آن را بداند و اعلام کند.
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که اگر ادعای تقلب کردیم به صورت شفاف اسناد و مدارکش را هم در اختیارمان بگذارند نه این که مثل انتخابات قبلی این قدر غیر شفاف باشد که حتی یک دلیل نتوان ارائه نمود.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که تمام نمایندگان و متصدیان رأی گیری به صورت شفاف طرفدار ما باشند.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که از فرط شفافیت بدون اقامه ی دلیل بتوان ابطال انتخابات را کف خواسته ها قرار داد.
انتخابات آزاد و شفاف یعنی انتخاباتی غیر از تمام انتخابات هایی که تا کنون برگزار شده است، البته غیر از مواردی خاصی که نتیجه ی شفاف خود هاشمی بود.
انتخابات آزاد و شفاف در یک کلام آن انتخاباتی است که ما در آن به خواسته ی مان برسیم در غیر اینصورت هم انتخابات و هم آزادی و هم شفافیت آن زیر سوال خواهد بود.
این مطلب در سایت صادقون نیز منتشر گردیده است.
مطلب مرتبط:
حتماً برای شورای نگهبان دعا کنیم 6/10/91
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟! 2/6/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/19
7:55 ع
چاک هگل وزیر دفاع جدید آمریکا که از دیروز به این سمت منصوب شد، اعلام کرده است که تحریم ها علیه ایران، آمریکا را منزوی کرده است و این که با تشدید تحریم ها مخالف است. نمی خواهم چشم بسته و بدبینانه مسئله را تحلیل کنم اما شرط عقل این است که هیچ سابقه داری را بدون دیدن تغییرات رفتاری با دیده خوش بینی ننگریم و با چاشنی همان نگاهی که از سابقه ی آمریکا چشمه می گیرد بحثی را در خصوص این تغییر شعار در دولت آمریکا تقدیم می کنم:
منروی شدن آمریکا با توجه به این که بسیاری از کشورها همچنان تمایل به دور زدن تحریم ها برای رسیدن به ایران دارند، چیز غریبی نیست و استثنا شدن برخی کشورها از محدودیت های تحریمی خود حاکی از نارضایتی از مشارکت در تحریم هاست، پس اعلام آن اگر چه چیز جدیدی است ولی بدون اعلام و در بوق و کرنا کردن نیز قابل استنتاج بود؛ پس هدف آمریکا از این اقرار تلخ، چشیدن کدام شیرینی است؟ به نظر می رسد که بیش از این که آمریکا به اعلام چنین کشفی محتاج بوده باشند، بحث دیگری در پس این اقرار وجود دارد.
آمریکا و غرب در نزدیک به 6 ماه پیش از انتخابات 88 نیز مذاکرات بدون پیش شرط را پذیرفتند و به ظاهر اعلام کردند قرار است تحریم ها، تهدیدها و فشارها را بکاهند که اگر چه هرگز چنین مذاکراتی به بهانه حمایت از فتنه 88 جدی نشد، ولی با این حربه سعی کردند تا حسن نیت خود را به مردم نشان دهند و اینک نیز حدود 6 ماه مانده به انتخابات 92 و در حالی که تحریم ها، مردم، زندگی و سلامتی شان را نشانه گرفته است، با طرح این مسئله و شاید حتی کاهش تحریم ها، دوباره همان سناریوی تطهیر سیاست های خصمانه و ضدایرانی را در دستور کار قرار داده اند.
در حالی که بسیاری از نهادهای بین المللی مانند یونیسف و فائو و سازمان ملل تحریم های دارویی و تجهیزات پزشکی را محکوم کرده اند، اما آمریکا کشوری نبوده است که هرگز از این بدنامی ها بهراسد، نمونه های بی حیایی آمریکا را در حمایت های قدیمی از اسرائیل و منافقین و تروریسم جهانی دیده ایم، آمریکا معمولاً در شرایط فشار تبلیغاتی و روانی به جای عقب نیشینی و اصلاح رفتارهای متوحشانه، از ابزارهای رسانه ای، تبلیغاتی و سیاسی در جهت کاهش فشارها استفاده می کند.
یادمان نرفته است که تا مقطعی آمریکا و غرب به صورت علنی از فتنه 88 حمایت کردند و از جایی به اذعان خودشان به درخواست فتنه گران، حمایت های علنی را کم کردند تا موجب آشکار شدن دست شان در حوادث و متحد شدن مردم نشود که البته بعداً به خاطر بصیرت مردم و آشکار شدن دم خروسشان چنین اتفاقی نیز افتاد؛ بعد از شکست فتنه سبز، دولت آمریکا مورد بازخواست مجلس شان قرار گرفت و خانم هیلاری کلینتون در آنجا به حجم حمایت ها و علت غیر علنی شدن آنها اقرار کردند و آن گزارش نشان از درک این خصلت ایرانی ها و تلاش در جهت خنثی سازی آن گردیده است.
به نظر حقیر، با مقایسه با رویه آمریکا در فتنه 88، این بار نیز در فاصله ی 6 ماه مانده به انتخابات، شعار کاهش تحریم ها، به هدف تطهیر آمریکا در اذهان ایرانیان مطرح گردیده و فارغ از این که به مرحله ی اجرایی برسد یا نرسد (که همان نیز بسیار بعید است)، تنها یک کارکرد عملیاتی مهم دارد؛ تجربه نشان داده است که ایرانیان در برابر وجود و بروز دشمنان سرسخت به شدت با یکدیگر متحد می شوند و این عامل، در شرایطی که آمریکا روی تفرقه و اختلاف و فتنه افکنی ها حساب باز کرده است، بارها موجب به هم خوردن صحنه بازی شده است و می شود، لذا با هدف در هم شکستن این عامل وحدت بخش، مجبور می شود تا از شدت دشمنی اش (البته فقط در ظاهر) بکاهد.
و اما چه باید کرد؟! مسلماً این دشمنی های چند ده ساله از سوی آمریکا و انگلیس و غرب، این قدر مردم و مسئولان را محتاط کرده است که به صرف طرح یک شعار توخالی، عنان اختیار از کف ندهند، اما باب مذاکره و امتیاز گیری همواره برای هیأت تیز هوش مذاکره کننده ی ایرانی می تواند موجب منفعت و کسب امتیاز باشد و همین حسن تجربه موجب شد که مذاکره کنندگان ایرانی مورد تقدیر و تحسین رهبری قرار گیرند و یقیناً چنین هیأتِ مورد اعتمادی، هیچ فرصتی را برای اثبات حقانیت ایران و کسب امتیاز از دست نخواهد داد، که البته مردم ایران و هیأت مذاکره کننده و تمام مراجع قانونی پیش از هر چیزی مطیع امر رهبری در مسائل کلان کشورند و هیچ کس را به اندازه رهبری مسلط و مطلع و دلسوز نمی دانند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/19
4:45 ع
امروز وزیر نفت گزارش داد که فروش نفت 40 درصد و فروش گاز 45 درصد کاهش یافته است، احساس کردم باید ما هم بیشتر کمک کنیم و نباید شرایط را مانند قبل فرض کنیم، اصلاً کاری به زحمات و اشتباهات و مدیریت ها و سوءمدیریت ها و سوءاستفاده ها و حتی خیانت های دیگران ندارم، بیایید ببینیم ما خودمان چقدر به انقلاب و کشور و استقلال کشورمان علاقه داریم؟ یقیناً در این شرایط دشمنان قسم خورده کشور بر آنند تا با فشار اقتصادی، مردم و انقلاب را از پای درآوردند و از آنجا که حفظ نظام از اوجب واجبات است، شناخت مسئولیت هر بخش اعم از دولت، مجلس، قوه قضاییه، تولید کنندگان و در نهایت مردم و عمل به آن تکالیف از واجبات مهم به شمار خواهد رفت، یقیناً ما مردم نیز دارای در حفظ نظام دارای تکالیفی هستیم، که باید به اندازه علاقه و ایمان مان در جهت حفظ انقلاب و استقلال کشور از این تکالیف تقدیم می شود غفلت نورزیم:
1- در شرایطی که واردات هر کالایی از لوکس تا حیاتی محتاج ارز است و با توجه به کاهش فروش نفت در تأمین ارز نیز مشکل داریم، بیایید تا جایی که حیاتی نیست، اجناس خارجی نخریم، این کار موجب می شود با فروش کمتر نفت نیز بتوانیم راحت تر مشکلات را پشت سر بگذاریم و این اجازه را به دولت بدهیم تا ارز را صرفاً در موارد ضروری مانند دارو و مواد اولیه صنعت و تولید و رسیدن به خودکفایی در موارد حیاتی صرف نماید.
2- در حالی که هر چه مصرف مان کمتر شود، هم نیاز کمتری به واردات پیدا می کنیم و هم امکان صادرات و درآمد ارزی بیشتری پیدا می کنیم، می توانیم روی صرفه جویی بیش از این تأکید بورزیم. در باب صرفه جویی همه چیز در اولویت قرار دارد، چرا که در مورد هر کالایی یا به خودکفایی رسیده ایم و یا بیش از مصرف داخلی تولید می کنیم که در هر صورت صرفه جویی می تواند نسبت به خروج کمتر ارز و ورود بیشتر درآمد ارزی به کشور کمک کند. صرفه جویی می تواند در تمام بخش ها اعم از مواد غذایی و پوشاک و برق و .... کمک به سزایی به اقتصاد کشور داشته باشد، پس بیایید صرفه جویی را امری واجب و تکلیفی الهی فرض کنیم.
نکته ی مهم: اگر چه تکلیف تولید کننده خودش نیاز به مطلب مجزایی دارد اما همین بس که بدانیم بزرگترین تکلیف تولید کنندگان این است که این دو عامل را در اجناس داخلی به هم نزدیک کنند، یعنی طوری تولید کنند که مصرف انرژی کمتر یا امکان صرفه جویی بیشتری را برای کشور فراهم آورند تا مردم بتوانند به راحتی جنس ایرانی و کم مصرف خریداری کنند.
مطالب مرتبط:
دوکلام اقتصادی با مردم
مردم مقصرند؟!
برخی موانع تولید و اشتغال در گیلان
تأمین سرمایه در گردش، مهمترین نیاز فعلی تولید
وزارت دارایی مخل تولید
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
قوانین صادراتی اصلاح شود
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
بی تعارف، تولید بر همه چیز مقدم است
مادر مشکلات اقتصادی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شکوفایی اقتصادی را پیامد شکست تحریم ها نخوانید
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
تحریم، تحفه ای به سران فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/18
2:41 ع
خدمت مقدس سربازی اگر چه کمتر از 2 سال است اما وجود همین دوسال موجب می شود تا یک جوان سال ها در انتظار بماند تا پس از پایان خدمت اقدام به ازدواج نماید، مثلاً یک دانشجو شاید در همان 2-3 ترم اولش بتواند با یکی از همکلاسی های مناسبش ازدواج نماید و حتی در خوابگاه متأهلی و با غذای دانشگاه نیز سکنی گزیند اما وقتی می بیند که 2-3 سال تا سربازی باقی مانده است و 2 سال هم خود سربازی طول می کشد، عملاً 4-5 سال دیرتر به سمت ازدواج می رود و تازه این به غیر از مدتی است که باید برای یافتن شغل و پیدا کردن مورد مناسب برای ازدواج وقت صرف می کند، چرا که در هنگام دانشجویی توقع برای ازدواج کم است اما وقتی فردی درسش را خوانده و خدمتش را هم رفته توقع برای شغل و چیزهای دیگر هم پیدا می شود.
به نظر می رسد که بکارگیری نیروهای نظامی و انتظامی و ارتشی و سپاهی و نهادهایی که از سربازها استفاده می کنند، اگر از راه جذب و آزمون و استخدام و تأمین بودجه های لازم صورت گیرد هم استفاده ی بیشتری از طبقه جوان (قشر پویای جامعه) انجام می شود و هم میانگین سن ازدواج چند سال پایین می آید.
لازم به توضیح است که هم اینک نیز به سربازان حقوق ماهانه پرداخت می شود و عملاً تأمین سرباز نیز با توجه به هزینه های لازم جهت اقامت، غذا و حقوق برای کشور مجانی تمام نمی شود و در صورت تصویب بودجه مناسب هم نیروهای نظامی و انتظامی و ارگانها به صورت تخصصی و آموزش دیده تر جذب می شوند و هم زندگی سایرین و خود این سربازها زودتر سامان می یابد و نکته ی دیگر این که هم اینک بسیاری از کشورها نیز همین اقدام را انجام می دهند و جز در موارد جنگ و اضطرار، نیروهای نظامی از طریق استخدام و به صورت داوطلبانه به کارگیری می شوند که به منظور تأمین نیروهای در سطح سرباز و با تحصیلات و تخصص پایین، می توان همین نیروهای جذبی را در همان ابتدا تا مدت مشخصی برای بخش های ضروری که به سرباز نیاز دارند البته با حداقل حقوق قانونی گماشت تا با پایان آن امکان ارتقای ایشان در ارگانهای نظامی مهیا گردد.
مطلب مرتبط:
چرا عقد طولانی قبل از عروسی بد است
تفاوت کسانی که ازدواج را می فهمند و نمی فهمند
صول بسیار مهم در پایداری زندگی مشترک
موفقیت ازدواج فرزندان در دست والدین
چگونه صحیح دعوا کنیم؟
چرا، الرجال قوامون علی النساء؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/18
10:54 ص
چند روز پیش تماسی از سوی تعاونی مسکن مهر کارمندان رشت داشتم که جهت انتخاب واحد براساس امتیازات از من دعوت به حضور در محل کارگاه شده بود و دیدم که افراد به نوبت جهت این کار براساس تماس های تلفنی که به ایشان شده است در محل حضور دارند و داخل چند واحد جهت مشاهده ی عموم نسبتاً آماده شده بود که اولاً از بازدید کنندگان و اعضای تعاونی می خواهم تا حین بازدید از این کارگاه که به عنوان کارگاه ساختمانی دارای خطرات زیادی است احتیاطات کامل را بعمل آورند و ثانیاً از مسئولان تعاونی نیز می خواهم عمل بازدید و انتخاب واحد و ایجاد شرایط ایمن برای ایاب و ذهاب مردم را فراهم آورند و ثالثاًهم از داخل یکی از آن واحدها و نمای آنها عکس گرفتم که تقدیم می کنم:
91/10/18
1:34 ص
نزدیک به یک سال پیش وبلاگی به نام "بازرس کار" در حوزه ایمنی کار، حوادث ناشی از کار و مسائل بازرسی کار و حتی مشکلات کارگاه های مشمول قانون کار فعالیت داشت که بنا به اقرار مسئولان وقت حوزه ی بازرسی کار، تمام مطالب آن را روزانه رصد می کردند و با توجه به این که مطالب مزبور اکثراً با پیشنهاد همراه بود، مورد استفاده در چند دستورالعمل و بخشنامه نیز قرار گرفت.
وبلاگ بازرس کار اقدام به ارائه ی انتقاد البته همراه با پیشنهاد می نمود و در خصوص دفاع از حقوق صنفی بازرسان کار و عواملی که روی عملکرد بازرسان کار و ایمنی کارگاه ها تأثیر می گذاشت، اصرار داشت و با بیش از 60 مقاله و مطلب مرتبط در حوزه بازرسی کار و ایمنی حدود 3 سال با سعه ی صدر مسئولان بازرسی فعالیت داشت تا بالاخره با تذکرات و نکته گیری های نابجایی که شفاهاً و از مقامات بالاتر وزارتخانه صورت گرفت، تمام تبادل لینک ها در جهت کاهش بازدید کنندگان تصادفی حذف شد و نام وبلاگ نیز به یادداشتهای یک بازرس کار تغییر یافت و حتی برخی مطالب آن نیز رمز دار منتشر گردید، ولی با افزایش فشارها، بالاخره وبلاگ مزبور حذف گردید (که البته بعدها آدرس مزبور از سوی فرد دیگری البته بدون هیچ فعالبتی اشغال گردید).
آنچه که موجب شد این مطلب را بنگارم بازکردن یک زخم قدیمی از کم تحملی برخی مسئولان نیست، بلکه این است که به گوشم رسیده است که یکی از مطالب علمی و فنی وبلاگم را که در برنامه نوبت شما (bbc) معرفی شده بود را نشانی از ضدانقلابی بودن آن وبلاگ دانسته اند و این تهمت به نگارنده ی وبلاگ موجب شد تا همان صفحه ی مرتبط را در سایت مزبور یافته و تصویرش را برای آن مسئول و دفاع از نگارنده وبلاگ بارگذاری کنم تا در صورتی که اشتباه به عرض ایشان رسانده اند، مسئله اصلاح گردد ضمناً برای دیدن بزرگتر تصویر جهت مطالعه ی متن، باید روی آن کلیک کرده یا صفحه ی مزبور save as گردد:
هنوز اعتقاد دارم در جایی که رابطه ی بین مدیران و مقامات ارشد ستادی و کارمندان صفی از طریق حلقه های واسطِ غیر قابل اعتماد و غیرامین، انجام می شود، باید از هر ابزاری که این رابطه را نزدیک تر می کند استقبال کرد و چقدر خوب بود مدیران هر نهادی نسبت به باز نمودن راه هایی که منجر به ارتباط مستقیم پایین به بالا یا بالا به پایین می شود، مانند اجازه داشتن وبلاگ یا اعلام ایمیل شخصی مطمئن (که جز مدیر مربوطه کس دیگری آنها را باز نکند) پیشرو می بودند، نه این که موجب بسته شدن همان راه ها و خسته شدن معدود افرادی باشند که جسارت دور زدن این حلقه ها را داشته و خطرات احتمالی را در جهت اصلاح امور به جان می خرند؛ براستی چگونه زیردستان در یک مجموعه می توانند به حلقه هایی که آثار دیگران را به نام خود ثبت می کنند و پیشرفتشان را روی گرده سایرین می گذارند اعتماد کنند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/17
11:51 ع
امروز گزارش کمیسیون امنیت ملی در مورد فوت ستار بهشتی در جلسه ی علنی مجلس قرائت شد که ضمن دعوت از شما برای قرائت این گزارش، از این کمیسیون برای تهیه چنین گزارش دقیق و فارغ از مصلحت سنجی های بی مورد و قدیمی تشکر می کنم، به خصوص این که گزارش مزبور نه تنها به فوت ستار بهشتی، بلکه به صورت تفصیلی به نقاط ضعف و ارائه پیشنهادهایی در جهت جلوگیری از وضعیت های مشابه اشاره داشته است که این پیشنهادها این امید را در دل ما زنده می کند که دیگر شاهد اینگونه حوادثِ غیر قابل دفاع که موجب بدنامی و بدبینی برای پلیس و قوه قضاییه می گردد نباشیم، پیشنهادهایی که اگر در جریان کهریزک ارائه و عملیاتی می شد هرگز نوبت به غائله ی ستار بهشتی نمی شد و از قوه قضاییه و مجلس محترم عاجزانه می خواهم برای بازگرداندن آبرو و جبران خون ریخته شده در جریان کهریزک، آن را نیز با قدرت و صلابت پیگیری و مجرمان و متهمان آن را در هر مقام و رتبه ای که هستند را محاکمه و نتایج آن را به استحضار ملت شریف برسانند. تمام شئون حکومتی که پرچمدار شیعه در جهان است، باید از رفتار حضرت امیر در برخورد با متخلفی مانند ابن ملجم درس گیرد و نباید جز اجرای مجازات و حدود شرعی هیچ خدشه ای به جسم و روح مجرمان وارد شود چه رسد به متهمان! به امید آن روز که امت حزب الله و افسران جنگ نرم و بسیج، در کشاکش مبارزه و مقاومت در برابر پایگاه های فکری حقیقی و مجازی ضدانقلاب، هیچ گاه به خاطر مشکلاتی مانند شهادت سعید امامی و قتل قربانیان کهریزک و ستار بهشتی، مهجورانه در موضع ضعف قرار نگیرند.
ضمناً پیشنهادهایی که در جهت جلوگیری از وقوع حوادث مشابه از سوی کمیسیون امنیت ملی ارائه گردیده اند، عبارتند از:
پیشنهادها:
1ـ با عنایت به ضرورت حفظ حقوق انسانی در جامعه اسلامی، لازم است دستگاههای مسئول به ویژه قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران نسبت به این حوادث تلخ با نظارت و جدیت بیشتری برخورد کرده و پرونده فوت مرحوم ستار بهشتی به صورت ویژه مورد بررسی قرار گیرد و متخلفان آن دقیقاً شناسایی شوند و با آنها برخورد قضایی شود.
2 ـ فرماندهی محترم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با صدور بخشنامهای به تمام واحدهای انتظامی ابلاغ کند تا اولاً متهمان صرفاً در بازداتشگاههای تحت نظارت سازمان زندانها و اقدامات تدمینی و تربیتی کشور نگهداری شوند، ثانیاً مسئولان بازداشتگاهها به منظور جلوگیری از بروز مجدد اقدامات خودسرانه، نسبت به اجرای دقیق ماده (24) آییننامه اجرای سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور اقدام نمایند و تمام بازداشتگاهها را به دوربین مداربسته مجهز کنند و به وضعیت عمومی و فردی متهمان بازداشتی نظارت و بازرسی مداوم کنند و اطلاعات لازم را کسب کنند.
3 ـ حسب ماده(3) اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، ریاست و نظارت بر ضابطان بر عهده دادستان عمومی و انقلاب هر شهرستان است. بنابراین دادستانهای محترم عمومی و انقلاب سراسر کشور ضمن بازرسی مداوم از بازداشتگاهها، نسبت به وضعیت عمومی بازداشتگاهها و وضعیت عمومی و فردی متهمان اعمال نظارت جدی داشته باشند.
مطالب مرتبط:
مراجع قضایی و انتظامی برای فتنه آماده اند؟!
چند جمله با آقای آملی لاریجانی
عزل رییس پلیس فتای تهران از سوی سردار احمدی مقدم
پلیس فتا سریعاً پاسخگو گردد
این مدافعان انقلاب را سرخورده کنید
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.